نگرانی از افزایش شمار زنان معتاد در بامیان
نگارنده: انور سعادتیار
مـسئولان در اداره امـور زنان بامـیان از افزایش شمار زنان معـتاد به مـواد مخدر در ولسـوالی ورس این ولایـت ابـراز نگرانی می کنند. آنان می گـویند که 95 درصـد باشـندگان روستاهای شـیوقل، پژندر، زیرکـوه لیگان و سرسنگ این ولسوالی به مواد مخدر از جمله تریاک معتاد اند.
بامیان از ولایاتی است که کاشـت مـواد مخدر در آن، سال ها پیش به صفر رسـیده بود. با این وجـود، پیشتر گزارش هایی در رسانه ها منتشر گـردید که خبر از استفاده از مواد مخدر در این ولایت می دادند. همچنان برخی از رسانه ها، بارها گــزارش داده اند که بامـیان به دلـیل برخــوداری از امنیت، به مـسیر مطمئنی برای قاچـاق مـواد مـخدر تبدیل شده است.
به نظر می رسد که هـمین دلـیل باعث شـده است تا شمار معتادان به مواد مخدر در بامـیان رو به افـزایش نـهد. آمـار رسمی ادارات حکومتی در بامیان نیـز چـنین چیزی را تایید می کنند. این آمار نشـان می دهـد که شمار زیادی از این افراد را زنان تشکیل می دهند.
هواگل رضـایی، مدیر اجتماعی اداره امور زنان بامیان گفت که در بیشتر روستاهای ولسوالی ورس، زنان از تریاک برای درمــان سـردردی، سـینهبغل، کـمردردی و سـرماخوردگی استفاده میکنند که باعـث اعـتیاد آنان به این مـواد مخـدر میشود.
اعتیاد زنان به مواد مخدر در ولسوالی ورس، نگرانی فعالان مدنی را هم برانگخیته است. به گفته آنان، اکثر زنانی که مواد مخدر مصرف می کنند، توسط شوهران خود به این مواد معتاد شده¬اند.
امیـن دانـشیار، یکی از این فـعالان مدنی می گوید که یک بیمــارستان ۲۰ بسـتر برای درمـان مــعتادان در ولسوالی ورس وجـود دارد؛ اما پزشک زن ندارد تا زنان معتاد را درمان کند. آقای دانـشیار افزود که در ولسوالی ورس، بیش از ۱۷۰۰ نفر به مـواد مخدر معتاداند که ۲۰ درصد آنان را زنان تشکیل می دهند.
از طرف دیگر مسئولان در اداره مبارزه با مواد مخدر در بامیان اعلام کرده اند که دو تیـم سـروی کـننده برای شناسایی معتادان به این ولایت آمدهاند. به گفته آنان؛ این اداره برای درمـان مـعتادان در بامـیان، به وزارت مبارزه با مواد مخـدر پیـشنهاد کرده است تا شفاخانه 100 بستری را در این ولایت بسازد.
آقاحسـین نظری نیکـپی، رئیس اداره مـبارزه با مـواد مخدر در بامیـان با تاکـید براینـکه مواد مخدر در این ولایــت تـولید نمی شـود، تایید کـرد که شـماری از قاچاقبران از ولایات هـمجوار دایکندی و غزنی، موادر مخدر را به این ولایت قاچاق می کنند.
آقـای نیکپی اضـافه کرد که در سال های اخیر، بیش از 50 هزار معتاد به مواد مخدر در بامیان شناسایی شده اند.
این درحالیسـت که چندی پیش شماری از رسانه ها گزارش دادند که تعداد زیادی از معـتادان از سـایر ولایات به بامیان منتقل شده اند، موضوعی که نگـرانی ها و انـتقادات گروه- های مخـتلفی را به دنـبال داشـت. بربنـیاد این گـزارش ها، انتقال معتادان به بامـیان برای شـایع سازی بیشتر اعتیاد در میان مردم و رونق کار قاچـاقبران مـواد مخـدر خوانده شده است.
در حال حاضـر فـقط دو شفاخانه 50 و 20 بستر ترک اعتیاد که از امکانات و تجهـیزات لازم برای درمـان مـعتادان هم برخودار نیـستند، در بامیان فـعالیت دارند. هـمین امـر باعث شـده است تا معـتادانی که به این شـفاخانه ها مـراجعه می کنند، بدرستی درمان نگردند.
مقامات در بامیان بارها در گـفتگو با رسـانه ها گـفته اند که این دو شـفاخانه به هـیچ وجـه برای درمان شمار روزافزون معـتادان در این ولایـت کافی نیـست. آنان هـرچند تا کنون بارهـا خواستار افـزایش تـعداد مـراکز و شـفاخانه های ترک اعتیاد در این ولایـت شـده اند، اما تا کـنون اقدامی از سوی حکومت مـرکزی بـخصوص وزارت مبارزه با مـواد مـخدر، صورت نگرفته است.
تحولات چندی در درون حزب وحدت و در فضای عمومی کشور،بستر و زمینه اتخاذ چنین تاکتیکی را فراهم نمود که در فصول آینده،بیشتر به آنها خواهیم پرداخت و فعلاً به صورت گذار اشاره می کینم:
پس از سقوط رژیم نجیب در سال ۱۳۷۱،شورای مرکزی حزب وحدت به عنوان عالی ترین مرجع تصمیم گیری این تشکیلات و بسیار از چهره های موُثر دیگر در بامیان ماندند و استاد مزاری همراه با عده دیگر عازم کابل شدند.
پس از این جابجایی و جدایی،ایشان در غیاب شواری مرکزی و به دور از مرکزیت حزب،به عنوان دبیر کل و شخص اول حزب،جلودار قافله پراکنده حزب و هواداران آن در کابل گردید.
از دیگر سو،پس از سقوط کابل،حلقات و گروه های مختلفی از طیف جنبش چپ که خارج از رژیم گذشته فعالیت داشتند،و نیز بقایا و ملیشه های رژیم گذشته و هم چنین دسته جات قوم گرا و ملیّت خواه،زیر چتر حزب وحدت اجتماع کردند و بدین ترتیب جریان و مجموعه ای شکل گرفت که با حزب وحدت بامیان تفاوت داشت.
از جانب سوم،فضای سیاسی_فکری و گفتمان حاکم بر کشور و کلیه تنظیم ها و مجموعه ها نیز دچار دگرگونی گردید و گرایش ها و حساسیت های تباری،جانشین گرایش های ایدئولوژیک و مذهبی شد.
در پرتو این تحولات سه گانه،حزب وحدت هم در هسته رهبری و تصمیم گیری و هم در استراتژی و تاکتیک،دستخوش تحولات بنیادین گردید.
سکان این کشی حزب در اختیار استاد مزاری و گروهی از حواریون ویژه اش که اکثراً تازه از راه رسیده بودند قرار گرفت .
اینان ........ادامه را صوتی دنبال کنید.
The Preconditions for Choosing This Tactic
Several developments within the Unity Party and in the public space of the country provided the context and context for such a tactic that we will pay more attention to in the coming seasons and now refer to the transition: BR> After the fall of the Najib regime in 1371, the central council of the Wahdat Party remained the highest decision-making authority of the organization and many other influential figures in Bamiyan, and Mazari, along with some others, traveled to Kabul.
After This displacement and separation, in the absence of the central government and far from the center of the party, as the general secretary and first person of the party, the scattered members of the party and its supporters In Kabul.
On the other hand, after the fall of the Kabul, there were several groups and groups of left-wing movements outside of the past regime, as well as the remnants and militias of the former regime, as well as ethnic groups and nationalities, under the umbrella The unity party gathered, and thus a flow and a set that differed from the Vahdat Bamiyan Party.
On the third side, the political-intellectual space and the ruling discourse of the country, and all adjustments and collections, also changed, and oriental tendencies and desires were replaced by ideological and religious tendencies.
In the light of these triple developments, the Vahdat party has undergone fundamental changes both at the core of leadership and decision-making, as well as in strategy and tactics.
The party's rudder is at the disposal of Professor Mazari and a group of his special apprentices, mostly They were just coming in.
Follow these ........ Sonic.