نصر  وحدت

نصر وحدت

این وبلاگ جهت اطلاع رسانی حقایق بدون سانسور فعالیت می کند.
نصر  وحدت

نصر وحدت

این وبلاگ جهت اطلاع رسانی حقایق بدون سانسور فعالیت می کند.

رهبر/ قهرمان و الگوی مردم افغانستان کسی است که ستم علیه مردمش نکرده باشد

چه کسانی به قاتل ده ها هزار افغانستانی،بابه می گوید:

گروهی که به عبدالعلی مزاری #بابه می گویند کسانی هستند که در جنگ داخلی در جنایت های بشری،رهبر حزب وحدت شریک هستند. گروهی که با افتخار لقب وندی را به خود اختصاص دادند
زیر همین نام جنایتی های کردند،که گروه داعش مرتکب نشدند ‌.

گروه دوم،نسل جوان است.نسلی که با دروغ و بزرگنمایی یک انسان فتنه گر و جنگ طلب بزرگ شده اند. گروه دوم از واقعیت جنگ بی خبرند و اگر واقعیت را به آنها بگویید از شدت خشم پرخاشگری می کنند و شروع سخن های در شأن خودشان را نثار افشاگران می کند‌.

چرا می گویم، رهبران جهادی باید لغو تابعیت افغانستانی گردد و لقب های قهرمان وحدت ملی و قهرمان ملی از آنها برداشته شود؟ چون نه،مسعود قهرمان است؛نه مزاری. مسعود برای تاجیک ها و مزاری برای یک عده اندکی از مردم هزاره به عنوان قهرمان پذیرفته شده‌اند،نه؛برای تمام ملت افغانستان. اگر مسعود و مزاری قهرمان هستند،باید تمام مردم افغانستان رای می دادند. و این حقیقت را در عمل و در یک مکتوب قانونی ثابت می کردند.اما می بینیم که اکثر این مردم افغانستان از ایت لقب تحملی ناراضی اند. ۱۰۰ درصد پشتون ها از مزاری و دوستم و مسعود متنفرم صددرصد سادات از مزاری متنفر هستند. همینطور عده زیادی از هزاره های حرکتی از رهبر حزب وحدت تنفر نشان می دهند.
عده ای زیادی از دوستم و مسعود متنفرند.

با این حال، ما چگونه می‌توانیم مسعود و مزاری را به عنوان قهرمان ملی بپذیریم در صورتی که همه ما و شما می دانیم که آنها خرابکار ترین رهبر جهادی در افغانستان بودند. اهل قلم‌ می دانند،قهرمان کسانی هستند که کوچک ترین زحمتی به مردم خود نمی رساند.قهرمانی به همین ساده است؟

رهبر/قهرمان صادق و سالم هیچگاه علیه مردمش شرارت خرابکاری توطئه و دسیسه و تهمت نمیکنند. می‌بینیم که عبدالعلی مزاری بدون تهمت زدن بدون دسیسه سازی هیچگاه از منبر ها پایین نمی‌شد. عبدالعلی مزاری هیچگاه علیه روس ها نجنگید اما تمام عمرش را وقف کشتار مردم افغانستان ای اعم از شیعه و سنی، هزاره و سادات کرد. با این حال یک عده،او را بابه می گوید !

اسناد زیادی موجود است که ثابت میکند مزاری بیشتر از عبدالرحمان خان به شیعیان ستم کرده است. با این وجود می‌بینیم که عده زیادی از نسل جوان که از واقعیت های جنگ داخلی بی‌خبر هستند به قاتل میلیون ها انسان افغانستانی بابه می گویند.

رهبر آن کسی است که تصویرش در خانه تاجیک، ازبک،هزاره، پشتون، سادات غزلباش ها و دیگر اقوام افغانستان بر دیوار خانه آنها نصب شده باشد‌
. قهرمان تحمیلی عمر کوتاه ی دارند.

نسل جنگ نسل دلسرد از آینده وطن

سلام بر نسل جنگ و وارثان رهبران جهادی !

نسلی که برای دفاع از رهبر خود به ابزار توطئه پناه می برند و هیچ ابزاری برای دفاع ندارد. سلام بر شما ای که دشنام و تهدید تنها میراث رهبران تان است. شما هایی که فکر می کنید، هم وطن کشی قهرمانی و افتخار است.شمایی که فکر می کنید هویت، تنها از راه لوله تفنگ به دست می آید و برای پنهان کردن گلوله های که رهبرتان بر سینه دو میلیون انسان فیر کرده، دست به هر توطئه و تهدید و دشنام میزنید.حاضرید مذهب خود را و شجره خود را حراج کنید دشنام های سخت را به دیگران بدهید اما این حقیقت را نپذیری که رهبر شما یک طرف جنگ بوده و در جنگ های افغانستان در کنار ملاعمر و گلبدین وحکمتیار و.‌‌‌‌...او نیز سهم خود را داشته است. من به شما هواداران مزاری و دیگر جهادی ها می گویم نسل تحقیر" نسلی که با حقارت بزرگ شدند و تا یادشان هست بر آنها گفته اند که در زمان عبدالرحمان خان چه اتفاقی افتاده در جنگ داخلی چه اتفاقی افتاده و هم اکنون در حکومت اشرف غنی چه اتفاقی می افتد !
یعنی نسل در نسل در تاریخ تحقیر شده متولد شده اید‌.
جوانان را تحقیر شده بزرگ کرده اند و اعتماد به نفس آنان را آنها گرفتند و قدرت تحلیل و تحقیق را در وجودشان کشته‌اند.

اما من بر خلاف شما به این حقیقت رسیده‌ام. رهبران جهادی هیچکدام بی گناه نیستند و باید در سخت‌ترین شرایط محاکمه شود. از آنان تابعیت افغانستانی گرفته شوند و نام و یاد شان را به بدترین شکل کتاب های درسی افغانستان ذکر کند.
تا کودکان آینده با چهره واقعی جهادی ها آشنا شود.من،برخلاف نسل تحقیر می گویم که ما باید از زمان عبدالرحمن خان تا به امروز درس عبرت بگیریم که چرا بر علیه ما ستم شده و چرا زمانی که حق به دست ما رسید، او را پایمال کردیم. و علیه مظلومان استفاده کردیم. اگر ما از جلد قوم گرا و حزب گرایی بیرون شویم آنگاه با یک دید فرا قومی با یک دید باز می بینیم که رهبران جهادی، مثل انوری و کاظمی و هادی و مزاری و غیره چه نقاط مثبت و منفی داشتند، که امروز ما در حالت قرار داریم..

امروز شیعیان/#هزاره ها مثل جنگ داخلی علیه هم قرار گرفته اند . به دو گروه بزرگ تقسیم شدند گروهی علیه طرفداران #عبدالله چنان حمل می‌کنند که اگر سلاح در دستشان بود مثل ۲۳ سنبله بر ناموس یکدیگر تجاوز می کردند.

بیان حقیقت تفرقه نیست اگر تو فرض می کنی تفرقه هست،مودب توضیح دهید.

سید انوری کیست؟

بعضی، مخاطبان اعتراض دارند، که چرا از سید حسین انوری و دیگر سادات مثل هادی و کاظمی و غیره مطلبی منتشر نمی‌کنم.؟بنظر می رسد، آنها فکر می کنند،من حزبی ام و یا قوم‌گرا!

خدمت شما عرض کنم که من بارها در مورد ساده لوی سید حسین انوری در مورد جنگ ۲۳ سنبله ۱۳۷۳ مطالبی را نوشتم و بار دیگر در مورد این سهل انگاری کمر شکن،یادآوری می کنم.

چون در افغانستان،هر مساله ای قومی سنجش می شود،سیدی که ضعف های سید حسین انوری را کتمان کند،سید نیست. البته من با این سنجش مخالفم و یک قوم را هرگز بخاطر یک شخص مجازات نمی کنم. همان گونه که تا حالا بر قومی به خاطر رهبر محاربش از صبوری و ملایمت استفاده کردم و بر آنها با مهربانی سخن گفتم،از این به بعد هم‌ با ملایمت به روشنگری ادامه می دهم.چون مطمئنم نسل فریب خورده،به دامن برادری و برابر بر خواهند گشت. همانگونه که به دامن شورای نظار برگشتند .

سید حسین انوری درس عبرتی هست برای سادات حزبی. او ضعف های زیادی داشت،مخصوصا در جنگ ۲۳سنبله ۱۳۷۳ که باعث رویا روی شیعیان علیه هم شد.او کله سیاسی داشت اما دوستی او با _مزاری و خوش و بش های درون حزبی با حزب وحدت،بدون تدبیر آینده نگر باعث شد،دست آورده های کُل مجاهدین یک شبه در افغانستان بر باد شود. شاید کم تر کسی باشد که در مورد شکست مجاهدین در برابر طالب مطالب نوشته باشد و از ابعاد مختلف این شکست را بررسی کرده باشد. اما من،به این باورم که سید حسین انوری در ۲۳سنبله کِشتی تازه به ساحل نشسته مجاهدین را در ۲۳سنبله ۱۳۷۳ نابود، کرد.مجاهدین را رسوا و شرمنده تاریخ ساخت.سید حسین انوری مثل حوا زن حضرت آدم از محصولی خورد که اکیدا ممنوع شده بود.او واسطه شد انسانِ غیر پشتون، توسط طالب هزاران نفر نابود شود و رهبران جهادی هر کدام در گوشه و کنار کشور توسط ای اس ای پاکستان با همکاری سیاف و گلبدین به وحشیانه ترین و مظلوم ترین شکل،کشته شود.

در ۲۳ سنبله ۱۳۷۳ به نقل از دکتران بدون مرز و صلیب سرخ جهانی بیش از ۲۹ هزار انسان افغانستانی در محدوده جنگ های درون قومی وحدت و حرکت کشته شدند. حتی کسانی که به قول مزاری به علم ابوالفضل پناه برده بودند توسط سید حسین انوری فرمان قتل عام دریافت کردند.

خیانت سید حسین انوری در جنگ یاد شده از چشم ها پنهان مانده. نه،هزاره های تندرو جرات گرامی داشت این حادثه هتلیری را دارد نه حرکتی هه رمق مقاومت و جهاد رسانه ای را دارند. هزاره های تندرو از شرم و از ترس این که ابعاد این جنگ ریشه نداشته مزاری را بسوزاند و حرکتی ها از ترس چند دشنام غیرت جهاد رسانه ای را از دست دادند. حرکتی ها تحقیر شدند و در بین تهمت و دروغ ها هضم شدند و بخار گشتند.

این جنگ باعث شد،افشار نقطه نفاق ملی معرفی شود تا ۲۳سنبله پنهان شود. اختلاف انوری و چاپلوسی کاظمی و بیماری هادی و جاوید باعث شد،جنگ قدرت آنها دامن گیر ما شود. طالبان سنی،بجرم _مزاری در کمین ما باشد،هزاره وندی به جرم کاظمی و انوری و.‌‌‌‌‌....در کمین تلافی ما باشد .

در کتاب خاطرات مزاری از ولادت تا سیاست و شهادت به نویسندگی سید محمد علی جاوید در مورد وقوع کودتای عبدالعلی مزاری در جنگ ۲۳ سنبله در سهل انگاری سید حسین انوری نکته به نکته نوشته شده است. به کتاب مزاری از ولادت تا سیاست و شهادت مراجعه نمایید .