نصر  وحدت

نصر وحدت

این وبلاگ جهت اطلاع رسانی حقایق بدون سانسور فعالیت می کند.
نصر  وحدت

نصر وحدت

این وبلاگ جهت اطلاع رسانی حقایق بدون سانسور فعالیت می کند.

پیش زمینه های انتخاب این تاکتیک


 


تحولات چندی در درون حزب وحدت و در فضای عمومی کشور،بستر و زمینه اتخاذ چنین تاکتیکی را فراهم نمود که در فصول آینده،بیشتر به آنها خواهیم پرداخت و فعلاً به صورت گذار اشاره می کینم:

پس از سقوط رژیم نجیب در سال ۱۳۷۱،شورای مرکزی حزب وحدت به عنوان عالی ترین مرجع تصمیم گیری این تشکیلات و بسیار از چهره های موُثر دیگر در بامیان ماندند و استاد مزاری همراه با عده دیگر عازم کابل شدند.

پس از این جابجایی و جدایی،ایشان در غیاب شواری مرکزی و به دور از مرکزیت حزب،به عنوان دبیر کل و شخص اول حزب،جلودار قافله پراکنده حزب و هواداران آن در کابل گردید.

از دیگر سو،پس از سقوط کابل،حلقات و گروه های مختلفی از طیف جنبش چپ که خارج از رژیم گذشته فعالیت داشتند،و نیز بقایا و ملیشه های رژیم گذشته و هم چنین دسته جات قوم گرا و ملیّت خواه،زیر چتر حزب وحدت اجتماع کردند و بدین ترتیب جریان و مجموعه ای شکل گرفت که با حزب وحدت بامیان تفاوت داشت. 

از جانب سوم،فضای سیاسی_فکری و گفتمان حاکم‌ بر کشور و کلیه تنظیم ها و مجموعه ها نیز دچار دگرگونی گردید و گرایش ها و حساسیت های تباری،جانشین گرایش های ایدئولوژیک و مذهبی شد.

در پرتو این تحولات سه گانه،حزب وحدت هم در هسته رهبری و تصمیم گیری و هم در استراتژی و تاکتیک،دستخوش تحولات بنیادین گردید.

سکان این کشی حزب در اختیار استاد مزاری و گروهی از حواریون ویژه اش که اکثراً تازه از راه رسیده بودند قرار گرفت .

اینان ........ادامه را صوتی دنبال کنید.



The Preconditions for Choosing This Tactic 

 Several developments within the Unity Party and in the public space of the country provided the context and context for such a tactic that we will pay more attention to in the coming seasons and now refer to the transition: BR> After the fall of the Najib regime in 1371, the central council of the Wahdat Party remained the highest decision-making authority of the organization and many other influential figures in Bamiyan, and Mazari, along with some others, traveled to Kabul. 

 After This displacement and separation, in the absence of the central government and far from the center of the party, as the general secretary and first person of the party, the scattered members of the party and its supporters In Kabul.



On the other hand, after the fall of the Kabul, there were several groups and groups of left-wing movements outside of the past regime, as well as the remnants and militias of the former regime, as well as ethnic groups and nationalities, under the umbrella The unity party gathered, and thus a flow and a set that differed from the Vahdat Bamiyan Party. 

 On the third side, the political-intellectual space and the ruling discourse of the country, and all adjustments and collections, also changed, and oriental tendencies and desires were replaced by ideological and religious tendencies.



In the light of these triple developments, the Vahdat party has undergone fundamental changes both at the core of leadership and decision-making, as well as in strategy and tactics. 

 The party's rudder is at the disposal of Professor Mazari and a group of his special apprentices, mostly They were just coming in. 

 Follow these ........ Sonic.

آیا استاد مزاری تاکتیک جنگ و تفنگ را انتخاب کرده بود؟


محور اول:

در پاسخ این سوال،قاطعانه و باورمندانه می گوئیم:بله!متاسفانه استاد مزاری تاکتیک جنگ و تز حق گیری  از راه لوله تفنگ را انتخاب کرده بود.
او سعادت،هوّیت و منزلت حزب و مردم را در سایه تفنگ می دید و بر این پندار بود که برای رسیدن به ساحل هدف باید از دریا خون و روی تل اجساد گذشت.

برای دستیابی به این آرمان اجتماعی و تغییر و تعیین سرنوشت بک اقلیت قومی و مذهبی محروم و محکوم و نیز تغییر بستر تاریخ ۲۵۰ساله،ابزارها و اهرم های بسیاری مانند خرد و تدبیر سیاسی،گفتگو و چانه زنی،تفاهم و مدارا،درایت و دور اندیشی،انسجام توده ها،پشتوانه جهانی و....از ضروریات کار است. 
از میان این همه ابزار های متنوع،استاد مزاری فقط به راهکار نظامی و قدرت نیزه و برچه می اندیشید.
او سلّی را با مشت آهنین پاسخ می داد و تفنگ را با توپ.
برای رفع ریزترین اصطکاک و تصادم،منطق تضاد و ستیز را وارد  میدان می ساخت  و بجای تفاهم،از حربه تهاجم بهره می گرفت .
منطق گفتگو و مدارا را در مناقشات و منازعات،نوعی زبونی می پنداشت  و گرِهی را که با دست و زبان قابل گشودن بود،با دندان و خنجر می گشود.
او می پنداشت که با این مشی و شیوه قهرآمیز،به قوم تحقیر شده و یخن کنده خود،عزت و اعتماد به نفس می بخشد و خود نیز به عنوان یک چهره حق خواه و عدالت طلب،به ستاره تاریخ هزاره ها مبدل می شود.
در حالی که منطق سیاسی،درایت و دور اندیشی یک پیشوا ایجاب می کند که با توجه به موقعیت ها، فرصت ها و تنگناهای مختلف که هر کدام،موقف متناسب و درخور خود را می طلبد،رفتار و سلوک سیاسی منطبق با آن موقعیت و شرایط اتخاد نماید.
اصولاً در نظر داشت مصالح و مقتضیات زمان در همه امور مخصوصاً در حوزه سیاست،اصل مورد پذیرش همه عقلاست.
مطالعه زندگی پیشوایان دینی ما و مواضع سیاسی آنان مانند مصلحت اندیشی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در صلح حدیبیه،و صلح امام حسن مجتبی علیه السلام با معاویه و پذیرش ولیعهدی مامون توسط امام رضا علیه السلام همه مبین و موید این حقیقت است.
در سیاست  رایج در دنیا معاصر نیز اگر بگوییم جوهره و شالوده سیاست را در زمان حاضر همین اصل تشکیل می دهد،گزافه نگفته ایم.
اما استاد مزاری تنها به جنگ و پاسخ کوبنده می اندیشید و به ابزار دیپلماسی، مفاهمه و مدارا اعتقادی نداشت. 
سراسر دوران اقامت استاد مزاری در کابل،شاهد روشن و گواه صادق است مدعاست که او تاکتیک جنگ و ستیز را برای دستیابی به اهداف خود برگزیده بود.
او زمانی که پس از پیروزی مجاهدین وارد کابل شد،در یکی از سخنرانی هایش برای مردم غرب کابل،تفنگ ش را روی دست بلند کرد و گفت:《ای مردم!این تفنگ را به زمین نمی گذارم مگر اینکه حق شما را بگیرم》.
و تا آخرین لحظه حیات هم بر همین شیوه مشی کرد و جر با زبان توپ و تانک با زبان دیگر سخن نگفت .
نه با دوستان مروت کرد نه با دشمنان مدارا.
صلح و صلاح مردم و کشور را هرگز در نظر نگرفت .
تا توانست،دشمنی آفرید و بذر خصومت پاشید.


The first axis: 
 Did the master of the discipline choose the war and gun tactics? 
 In answering this question, we say categorically and verbally: Yes, unfortunately, the master of the warrior chose the tactics of war and the thesis of the right of the gun. 
 He saw the bliss, identity and dignity of the party and the people in the shadow of the gun, believing that the goal was to reach the sea through the sea and blood on the body of the body. 
 To achieve this social ideal And changing the fate of the ethnic and religious minorities, as well as changing the context of the 250-year history, many tools and levers, such as wisdom and political planning, dialogue and bargaining, understanding and tolerance, tact and d. Honesty, solidarity of the masses, global support and .... are essential to the work.


3.18 17:06]Among all these diverse tools, Master Mazari only thought of the military strategy and the power of the spear and blade. 
 He answered the ball with an iron fist and shot the gun with the ball. 
 To fix the tiniest friction And the collision brought the logic of conflict into the field and instead of understanding, it used the invader's weapon. 
 The logic of dialogue and tolerance in conflicts and disputes was a kind of blackmail and a knot that could be opened with hand and tongue It was opened with a teeth and a dagger. 
 He believed that with this coercive method, he was humiliated and humiliated by the people and gave himself a glimpse of self-esteem and self-confidence as well as a rightful face and justice Crave, to the star History becomes millennia.

ربات ترجمه, [23.03.18 17:06]
While political logic, tact, and thoroughness of a ruler requires that, given the different situations, opportunities, and bottlenecks each of which requires its proper and appropriate position, the political behavior consistent with it Situation and conditions. 
 In principle, considering the requirements of time in all matters, especially in the field of politics, is the principle accepted by all. 
 Study of the life of our religious leaders and their political positions, such as the interests of the Prophet (s) Against and against the peace of Hadidiyya, and the peace of Imam Hassan Mojtaba (as) with Mu'awiya and the admission of the Crown Prince Mamoun by Imam Reza (peace be upon him), all of which testify to this It's stingy.

ربات ترجمه, [23.03.18 17:07]
In current politics in the contemporary world, too, if we say that the essence of the policy at the present time forms the same principle, is not exaggerated. 
 But the professor Mazari only thought of a war and a dashing response, and the means of diplomacy, communication And there was no tolerance. 
 Throughout the period of residence of Professor Mazari in Kabul, he is a clear witness and witnesses that he had chosen a conflict tactic to achieve his goals. 
 When he arrived in Kabul after the Mujahideen victory entered Kabul, His speeches for the people of western Kabul raised his rifle on his arm and said: "O people, I will not let this gun down unless I get your right". 
 And until the last moment of life, the same way was done. And Jer did not speak the language of the ball or tank in another language. 
 Not friends with friends, not enemies of tolerance. 
 Peace and peace were never considered by the people and the country. 
 To create enmity, Seed of hostility spilled.

فتوت نامه تشیع انقلابی و ملامت نامه تشیع درباری!

 پس از آنکه بر بنیاد چنان منطق سخیف و تحلیل ضعیف، به تعبیر خودتان "تشیع درباری"را مقصر اصلی در تابوشکنی و اسطوره زدایی از مقدساتِ نامقدستان تشخیص دادید و به مصاف آن دشمنان موهوم رفتید؛ نخستین گام و اقدام  تان در این مبازرة یک طرفه، پیش کشیدن مسایل خانوادگی و ناموسی آنان و تأکید فراوان بر تعدد زوجات و ازدواجهای مکرر آنهاست.علاوه  بر اینکه نفس طرح کردن اینگونه موضوعات شخصی و خصوصی، از هر نظر زشت، ناجوانمردانه و مخالف ادب واخلاق است؛ دو نکتة دیگر را نیز در این خصوص به یاد داشته باشید: یک : شما که اینهمه از قباحت و فضاحت تعدد زوجات و ازدواج مردان کهن سال با زنان جوان، داد سخن میرانید، آیا هیج نیندیشیدهاید که این ایراد و اعتراض شما مستقیماً متوجه پیامبر، امام علی، امام حسن و دیگر بزرگان دین است؟ آیا بهتر نیست که اساساً یخن خود خداوند را محکم بگیرید که چرا تعدد زوجات را رخصت داده و چرا کفّو سنی را در ازدواج شرط نکرده است؟ دو : اگر تعدد زوجات یا ازدواج کهنسال با نوباوه، قبیح و فضیح است، چرا تنها برای تشیع درباری قبیح است و اسباب مالمت؛ اما برای تشیع التقاطی، ملیح است و اسباب فضیلت؟ چه سرّی در کار هست که یک عمل و رفتار »برای شما مدح است و برای دیگران ذم، برای شما شهد است و برای دیگران سم؟

سرباز ولایت فقیه و پیشمرگ انقلاب اسالمی ایران


 مرحوم مزاری به اتهام مشارکت و فعالیت در جهاد و انقلاب مردم افغانستان، نه دستگیر گردید و نه زندانی؛ اما به اتهام فعالیت در انقلاب ایران، هم دستگیر شد و هم زندانی. او در سال 7751 حین انتقال کتاب »والایت فقیه«اعلامیه های  ضد حکومتی امام خمینی از عراق به ایران، دستگیر گردید 7 و مدت چهار ماه در زندان اوین به سر برد. مزاری »پلچرخی« را نمی شناخت؛ اما با »اوین« مانند خانه خودش آشنا بود. او به خاطر مبارزات مردم افغانستان، نه شکنجه ی دید و نه زجری متحمل ...........

منابع..

7 )مرازی ماندگارترین تالش در تاریخ هزاره های افغانستان، بصیر احمد دولت آبادی، همان، ص 11. 1 )ریشه های اصلی بحران بی هویتی در جامعه هزاره، پیشین، ص 11. 7 )شاهد یاران، ماهنامه فرهنگی ـ تاریخی، شماره 53 ،مهر )میزان( 7713 ،ص 17 ،خاطرات محسن رفیقدوست

پیامبر وندیان و تبهکاران!

گفتن ندارد که اگر در این نوشته به نقد و سنجش کارنامه و کارکرد مزاری پرداختهایم، این عمل هیچ گاه به معنای تأیید و تمجید از عملکرد دیگر رهبران و مجموعه ها نیست. اگر گفتهایم مزاری در صراط نامستقیم قدم زد، مفهومش این نیست که صراط دیگر حضرات و جریانها مستقیم بوده است. اغلب بازیگران عرصة سیاست و تحوالت افغانستان و سران تنظیمهای درگیر در منازعات حزبی و قومیِ دهة هفتاد، در خلق این سیه روزی ملی و تشتت و بیسر نوشتی امروزی، شریک و سهیم بوده و هستند؛ منتهی در مقیاس محدودتر. تفاوت ملموسی که میان دو مورد وجود دارد این است که پیروان سایر رهبران تالش نمی کنند تا از آنها موجودات مقدس، شایسته زیارت، دارای معجزه و کرامت و شفا دهنده بسازند و آنان را پدر، سمبل، اسطورة جاوید، ستارة تاریخ، سید الشهداء، تجسم ارزشها، امام، پیامبر بی جبرئیل و ... لقب نمی دهند. اما در مورد مزاری همة این ساخت و سازهای بیرویه و اعطای القاب و عناوین کیلویی، کریمانه و بیدریغ اعمال میشود. تنها عناوینی که هنوز آن مرحوم مفتخر به دریافت آنها نشده، »خدا و جبرئیل« است. اما سایر مقامات مانند: پیامبر، امام، پیشوای مذهب، ولی، معیار حق و باطل و آیت اهلل، سخاوتمندانه برایش اعطاء شده است: هفته نامة وحدت در مقاله ای تحت عنوان »از حسین تا حسین زمان« نوشت: »مزاری پیامبر بیجبرئیل عصر ماست که از حراء تاریخ میآید و سورة انسان بودن انسان محروم 7 و برده و جوالی را در متن نظام اشرافیت زمان به تالوت میگیرد«. »مزاری برای ما یک امام بود و کرامت اولیائی یادگار گذاشت و اعجاز داشت و راه او مذهب 1 ماست«. »و در هر حال موقعیت شهید مزاری معیار جاوید حق و باطل ما در حرکتهای تشکیالتی و 7 حزبی ماست«. 7 )هفته نامه وحدت، ارگان نشراتی حزب وحدت در ایران، شماره 131. 1 )امروز ما، نشریه حزب وحدت )جناح مزاری(