نصر  وحدت

نصر وحدت

این وبلاگ جهت اطلاع رسانی حقایق بدون سانسور فعالیت می کند.
نصر  وحدت

نصر وحدت

این وبلاگ جهت اطلاع رسانی حقایق بدون سانسور فعالیت می کند.

مزاری شناسی در چند خط

Nasri
منتشرشده توسط ‏‎Saleh Nasri‎‏‏۴‏ ساعت

مزاری شناسی در چند خط 
#Nasri10del
مزاری در نخست, با اختشاشگری میان هزاره های دایزنگی و بهسودی در مدرسه علمیه نانوایی چهارکنت،با برادرش سلطان،به سوریه به بهانه زیارت خانه خدا فراری می شود. این فرار اولین فرار جانانه مزاری بود،که باعث شد،هیچ وقت به زادگاهش برنگردد.سپس،برای ویزای سفارت عربستان سعودی به دمشق سوریه،ره سپار ان دیار عرب می گردد.در آن مکان(سفارت سعودی)چه اتفاقی افتاده که به سلطان ویزا سفر به عربستان می دهند،ولی به به مزاری!!! نه؛نزد ما راز باقی بماند. 
مرحله دیگر ،امانت در خیانت هست. 
مزاری از سوریه به عراق می رود و یک ملاقاتی با ایت الله خمینی دارد. در آن ملاقات،خمینی چند کتاب و چند بسته مواد رنگ پاکن به شخص" مزاری امانت می دهد تا به ایران ببرد.
بین راه امانت را به همراه خود می دهد(نامش نزد ما محفوظ است )به بهانه ای اینکه من شیخ هستم و تو آدم عادی،ماموران مرزی به شما شک نمی کنند.

از نیت بد، سر مرز ایران و عراق ان شخص همراه به جرم حمل اعلامیه های ضد دولتی،دستگیر می شود و هر دو به زندان تهران بند دوی اوین،حبس می شوند.
_مزاری در زندان توسط ساواک شکنجه می شود،با سیگار صورتش را می سوزاند .
در زندان، با شهید آوینی و رفسنجانی و دیگر بزرگان انقلابی ایران آشنا می شود. بعداً توسط پدرش با پرداخت جریمه های سنگینی از زندان آزاد می گردد.چند وقتی در ایران مخالفان خامنه ای و خمینی را ترورمی کند . بیشترین ترورهای از میان روشنفکران شیعه افغانی بود.
بعد از کسب اعتماد اربابان خود،وارد خاک افغانستان می شود،و طبق فرمان، هر‌چه مخالف ولایت فقیه در دهه هفتاد در هزاره جات بودند را نابود می کند. 
اینجا هم اکثریت،شیعیان بودن،که بی گناه ترور شدند. مزاری آنقدر آدم کشی کرد،که صدای ایت الله منتظری را در آمد. ایشان شکایت خود را نزد ایت الله خامنه ای می برد تا جلوی این قتل عام را گرفته شود.

سقوط آخر !
مزاری مثل سایه شومی،در هر سرزمینی که سایه می افکند؛ خون جاری بود. وی،در همان سالی که پای خود را در افغانستان می گذارد،از قضا نگارنده، نیز در کنار هزاران عاشق وطن و خوشحال از پیروزی مجاهدین به همراه خانواده از مشهد به مزاری شریف عودت می کنم. هر چند بنده،از این کوچ اجباری ناراحت بودم اما تصمیمی بود،که از طرف بزرگان طائفه گرفته شده بود و باید عملی می شود. وقتی مزار شریف رسیدیم،سینما ها در شرق و غرب روضه فعال بودند. مردم مزار از پیروزی مجاهدین شادمان بودن و از امنیت و آرامی،راضی. اما نمی دانستند، همین مجاهدین از جسد های انها کوه ها می سازند و خیابان ها را با خون کودکان رنگ می کند‌ . از خون همان مردمی که برای به قدرت رساندن آن ها ،جان خود را فدا کردن.اما آن ها خون مردم را شراب مستی درست کردن و جان خویش را انسان پَست، ساختن. از سال ۶۵_تا مرگ مزاری،وی هیچ وقت به ولایت بلخ نیامد،دلیلش هم معلوم بود.

اخبار جنگ داخلی جهادی ها مو به مو از کابل به مزارشریف می رسید ‌.
از شپش فروشی تا(نوت هزاری یا خط مزاری)،تکان دهنده ترین خبر این بود،زنی از قوم دیگر را برای #زایمان، داخل کانتینر کرده بودند تا ببینند کودک از کجا بیرون می آید .!! وقتی راوی این خبر را برایم نقل می کرد،با انگشت ش به کانتینری اشاره کرد؛که سر ‌راه مان بود. ان مکان بین پل تصدی کاماز و میدان کامکار فعلی مزار شریف قرار دارد.ان دیواری سیمانی همان دیواری هست که در گذشته،هنوزم هم هست. از آن روز به بعد، هر‌وقت از ان‌مسیر پیاده رد می شدم،فکر می کردم زنی از داخل کانتینر فریاد می کشد، جیغ می زند و کمک می خواهد! بله،مزاری در کابل در حال جنگ بود. اما نه،جنگ علیه روس ها و کمونیست ها بلکه جنگ علیه شهروندان کابل!!! شهروندانی که بنام شیعه و سنی کشته می شوند.فقط به جرم اینکه از حزب وحدت نیست و یا پشتون و تاجیک و دیگر اقوام بودن که با جنگ های کور مزاری مخالف بودند. از زمانی که مزاری از بامیان به کابل آمد،آتش جنگ در #کابل هرگز خاموش نشد. مدارس و دانشگاه ها تعطیل شد.یکی از دانشگاه های فعال، مقر حزب وحدت کردند که در جنگ افشار توسط شواری نظار و اتحاد سیاف سقوط کرد. 
مزاری ۳۶ ماه خواب و خوراک و امنیت را از مردم کابل گرفت تا این که توسط نقشه ای از پیش طرح شده سازمان ای اس ای پاکستان،با همکاری گلبدین و اعتماد سازی خلیلی و دکتر طالب و...،کشته شد.
آخرین کلام مزاری: 
دشمن !!!از همه جا آمدند، سنگر شما همین جا خانه به خانه کابل بود اما کشته پس بردن. 
از هلمند تا قندهار از بدخشان تا هرات کشته پس بردن!

نکته برای مزاری، همه مردم افغانستان دشمن بود.

پاسخ یک انتقاد: حساب وندی از هزاره و حساب اهل سنت،از وهابی های گلبدینی،طالبانِ داعشی جداست‌.

Nasri
منتشرشده توسط ‏‎Saleh Nasri‎‏‏۲۳‏ ساعت


#Nasri10del
من با این عقیده ام که پیروان مزاری نه هزاره هست،نه؛شیعه نه مسلمان. شما معترض هستید،که چرا در پست ها از هزاره ها دفاع می کنم! باید گفت،اخلاق انسانی؛وجدان را اجازه نمی دهد در برابر ظالم سکوت کند. در این روز ها به ملیتی، به‌جرم نژاد ش،ظالم می شود.ما نباید برای حق انسانها سکوت کنیم.فرقی نمی کند رنگ،قوم و زبان و ملیت او با ما فرق کند.هزاره ها مظلوم بودند و هستند، نه تنها در افغانستان،بلکه در ایران هم مظلوم بودن. ما و تاجیک و پشتون ها در ایران شناخته نمی شدیم افغانی هستیم،اینها بودند که جرم یک ملت را به تنهای حتی در ایران به تنهای می کشیدن .

دوم.بین وندی ها سید های هست،که از هزاره ها هزاره تر هستند .مثل سید حسین عالمی بلخی،ایشان در سال گذشته در حضور صد ها مرد و زنِ زخم خورده جنگ‌های جهادی هاجلوی رسانه های دیداری و شنیداری،به اشرف غنی فرمان می دهد که یک مدال!!!!

نسل نو هزاره را مثل نسل انتحاری ها ،عقده ی تربیت می کنید.

Nasri
منتشرشده  ‏‎‏۹‏ ساعت

نسل نو هزاره را مثل نسل انتحاری ها ،عقده ی تربیت می کنید؟. 
نسل جوان را مثل مزاری,با قصه های جعلی تبربیت نکنید.ایشان(مزاری) کینه پشتون عبدالرحمان را در سینه نگه داشت،تا همه ی بزرگانِ روشنفکرِ وحدت را حذف کرد. در مرحله بعدی،جنگی را آغاز کرد که باعث مرگ سی هزار انسان بی گناهِ پشتون و هزاره کابلی شد*. جنگ دارالامان را می گویم. 
حالا شما بقول خودت،می خواهی؛ نسل نو هزاره را با راه و روش مزاری،تربیت می کنید!تربیتی که علاوه بر نگه داشتن کینه ی پشتون عبدالرحمان و سیاف ‌و طالب،کینه ب مخالفانِ مزاری را نیز در دل نگه دارند،تا یک؛فاجعه یک جنایت بزرگ تر دیگری را خالق کنند.؟
نه،ما به عقب برنمی گردیم.این کار شما اشتباه هست.ایا می خواهید، این بار جنایتی به بزرگی جنایت چنگیز خان مغول مرتکب شویم؟اما این بار خداوند نجیب دیگری را در افعانستان خالق نمی کند،تا تنظیمی ها از احساسات ملت مسلمان سوءاستفاده کرده،علیه ریس جمهوری خود شورش کند. این بار شیعیان اجازه نمی دهند، یک بی سوادِ صادراتی ایرانی، رهبر شود .

این بار پشتون ها تنها حمایت پاکستان و عربستان را با خود ندارد. تا شما با یار گیری،لبنان،لیبی،ایران و پاکستان متحد شده،علیه آنها مبارزه کنید. حالا پشتون ها یکی از قبیله های گمشده اسرائیل،به حساب می آید. اسرائیلی که حمایت آمریکا و انگلیس را داراست . اشرف غنی و رولا تربیت شده ای فرزندان اسرائیل، انگلیس و آمریکاست. پس بیخودی کنیه در دل نسل جوانان، بذر افشانی نکن.
فکر شورش را از سر‌بیرون کنید.
سعی کنید،هزاره باشیم .
سعی کنیم بجای قصه های جعلی شبانه به کودکان خود،از شجاعت چهل دختران هزاره و زیرکی فیض محمد کاتب،بگویم. از مظلومیت واقعی بگوید که اگر فرزندان شما فردای" حقیقت را دریافتند،شما را تحسین کنند،نه توهین.

یادآور شوم که یکی از اهداف این وبلاگ، نشر حقایق جنگ و جنایت و خیانت هست تا نسل جوان،خودشان شخصا تحقیق و پژوهش کند تا اشتباه های مکرر مزاری را تکرار نکند‌. نسل جوان،چاره ای جز فراموشی مزاری ندارند.
آنها هیچ گاه نمی تواند،از مزاری دفاع کند.هیچ وقت نمی تواند،اعمال مثبت مزاری را نام ببرد و با اسناد ثابت کند،مزاری یک رهبر دلسوز و دور نگر و فرا قومی بود.هیچ وقت نمی تواند از دورغ های مزاری با دلایل محکمه پست،دفاع کند. از شیعه و سنی کشی های بی جهت او دفاع کنند. تقاضامندم، نسل جوان را با سرافکندگی تربیت نکنید. از الان آنها را حقیر درنیاورد.خاطر نشان کنم، من با چندین جوان در اسلو ناوری و مونیخ آلمان و استکهلم سوئد،بحث های طولانی در مورد اهداف و برنامه های جنگی مزاری داشتم. 
ساعت ها بحث کردیم. باور کنید،هیچ کدام نتوانستند،از حقیقت جنایت مزاری چشم پوشی کند. بعضی ها بنده را بلاک کردند و بعضی ها با فحاشی بحث را ترک نمودن‌. یکی از آنها فاطمه خاوری هست. شما می توانید،زیر پستی که در مورد سالمرگ مزاری گذشته هست،نگاهی بیندازید.
البته خیلی ها سعی کردن،با دسیسه های غیر انسانی،با همان روش های وندی گری، بنده و هم رزم هایم را از عرصه اطلاع رسانی،خارج کند،اما نتوانستند.

ختم کلام 
با کنیه ای تربیت کردن نسل جوان،همه را دسته جمعی به همان راه ی هدایت می کند که _مزاری رفت !چهار آسیاب.

کریم خلیلی شریک عملی کردن اهداف تخریبی دراز مدت طالبان بود و هست.

‏‎Nasri‎‏ ‏

کریم خلیلی شریک عملی کردن اهداف تخریبی دراز مدت طالبان بود و هست.
مروزه فقر در بامیان استخوان این مرز بوم را سوزانده .کودکان از کمبود امکانات تحصیلی و رفاهی،رنج می برد. مادران حامله از نبود قابله و داکترمتخصص به فغان امده است. درفصل بهار و تابستان،شورشی های مخالف دولت،راه این ولایت پر افتخار را مسدود می کند. و در زمستان توسط ریزش برف و سرما راه های مواصلاتی، مسدود می گردد. در این شرایط، مردم قادر نیست حتی ضرروی ترین مایهتاج خود را تامین کند. مردم سرفراز بامیان سالهاست،از دولت مرکزی خواسته اند،حداقل؛ امنیت راه ها را تظمین کنند.مردمی که در سخت کوشی و دلاوری زبان زده عام و خواص است،امروز در زندانی به بزرگی بامیان گرفتار امدند. 
فقر امروز ثمره ان بی تدبیری هاست که باعث شده درقرن بیست و یکم مردم ما در مغاره های زندگی کنند که توان گرم کردن کودکان خود را ندارد .
اگر خلیلی در گذشته،به طالبان فرصت قدعلم کردن نمی داد . طالبان،جرات تخریب بت ها و کشتار مردم را نداشت . مردم بامیان توانایی ان را داشتند تا به تنهای از جان و مال خود دفاع کند. طالبان نیز ثروت فرهنگی مردم را نابود نمی کرد.
اگر بت بامیان تخریب نمی شود امروز بت بامیان استوار بود. میلیون ها بت پرست،از سایر نقاط جهان به بامیان سرازیر می شدند. عده ی زیادی از چین و هند و تبت حتی بوتان بهانه سیاحت،به عبادت می امدند. می توان،تخمین زد در سال حداقل ده میلیون از جمعیت هفت میلیاردی دو کشور چین و هند نسیب کشور ما می شد.مردم بامیان صاحب شغل های گوناگون بودند. بامیان مرکز کار و ترقی اقتصادی بود،نه زندان جغرافیای.

متاسفانه با تخریب بت بامیان فقط جیب کریم خلیلی پر شد . ایشان از حال مردمی که سالها در راکابش مبارزه کردند،خبر ندارد.مردم بامیان مستحق بهترین زندگی هست. اما می بینم که مردم شریف بامیان حتی در قرن بیست یک از نعمت برق بی بهره هستند. در مغاره ها زندگی می کنند و از سرما شکایت دارند.در صورتی که بامیان یکی از صادر کنندگان زغال سنگ در دیگر ولایات و خارج از کشور هست. مردم بامیان از اقای کریم خلیلی انتظار دارد،درد انها را درک کند.صدای انها را بشنود. اقای خلیلی توانای ان را دارد تا زغال رایگان به مغاره نشیتان و نیازمندان بدهد.توانایی ان را دارد تا بامیانیان را از زندان جغرافیای نجات دهد.

بیست و دو بهمن

هر کسی نان داد فرمان داد.
سخن گوهربار از حاجی محمد بهادرشاه.
الان ساعت ۱۷:۵۸ شب هست.من در یکی از کلیساهای مهاجرین در یکی از شهرهای سوئد بطور اتفاقی دعوت شدم. این جا یک کلیسای ورشکسته بود. پیش از ورود موج مهاجرین در سال ۲۰۱۵ اینجا به این شلوغی نبود. اما حالا اکثرا افراد اینجا را مهاجرین ایرانی و افغان های شیعه و یک نفر پشتون تشکیل می دهد. ایرانی ها همه باسواد و روشنفکر اند. اما متنفر از اسلام و حکومت آخوندی ایران. از ایرانی های که کنارم نشسته بود،سوال کردم اسمت چیست؟پاسخ داد خسرو اهل اهواز هستم دوباره سوال کردم،نظر شما در مورد ۲۲بهمن(ورود خمینی به ایران)چیست؟
فقط گفت،ورود خمینی به ایران؛ نگه داشتن زمان در ایران بود و بس.

مسول کلیسا(کشیش)یکی از شیعیان اهل افغانستان بنام کسری سادات هست. کسری بزرگ شده شهر آخوندی قم در ایران هست. 
می گفت،دایی ایشان از آخوند های بزرگ در قم می باشد ! . از چهره ش معلوم نیست، هزاره باشد،اما قیافه خانم و دختر و پسرش شناخته می شود، از هزاره شیعه افغانستان باشد. هر چند برای نگارنده نژاد اهمیتی ندارد،.
از کدام قوم‌ باشد،مهم نیست،مهم این هست که چرا؟مهم اخلاق،صداقت،انسانت هست،که ایشان، دارد. البته،مجبور هست،داشته باشد. چون، وظیفه و جایگاه و قانونی که در کشور و جامعه کلیساها حاکم هست، مجبور می کند، اینگونه باشد.
آخر جلسه به اعضای نوکیش برگه های می دادند. این برگه ها ثابت می کند،دارندگان ش در این کلیسا فعال هستند و انجلیل را آموزش دیده اند .بچه این مدارک را برای نشان دادن،به اداره مهاجرت دریافت می کردند. کسری یکی یکی بچه ها را صدا می کرد،و برگه ها را به آنها تحویل می داد . رمزی به همه می گفت عکس یادگاری بگیرید و همراه این گوهی، به پرونده ی درخواست پناهندگی خود اضافه کنید،تحویل اداره مهاجرت دهید. به شوخی به کسری گفتم منو جاگذاشتی،از آن برگه ها به منم بده. پاسخ داد: امشب که چهار شنبه نیست!!!!! منظور ایشان را فهمیدم اما به رسم اخلاق در جمع،پاسخ ندادم.‌ نمی دانم چرا حمله کرد. از رفتارش‌مشخص بود، در گذشته بسیار تحقیر شده و حالا که به مقامی رسیده سر شخص دیگر در جای دیگر اوغده های گذشته ی خود را خالی می کند.شاید از ریش مذهبی من به وحشت افتاده بود ! بهرحال کنایه در این مکان که از تمام ملیت ها حضور دارند،کار درستی نبود!

در کنار کسری ده ها جوان ایرانی و افغانی فعالیت مذهبی می کند. خانواده ی ایشان هم در جلسه حضور دارد. اکثرا حضار شیعه مذهب اند. رو من روی من دریچه ی،باز اشپزخانه ی را می بینیم . از انجا داخل آشپز خانه پیداست. خانم های ایرانی در آشپز خانه مشغول پخت و پز و شستشو هستند. انها ساعت ها قبل امده بودن تا برای صد نفر قیمه خورش بپزند.
این کلیسا یکی از ده ها و شاید صد ها کلیسا سوئد هست که در خود مهاجرین افغان،را جا داده.

تکان دهنده هست! یعنی اسلام و مذهب شیعه آنقدر ضعیف و ناتوان شده،که نمی تواند، صد هزار نفر را پناه دهد! یادم هست،وقتی قم بودم خامنه ای از تهران به قم آمده بود .‌من،مثل دیگران برای دیدار وی به حرم حضرت معصومه سلام الله رفتم . تلاشی ها هیچ شئ، حتی خودکار/قلم را اجازه ورود نمی داد.
خامنه ای گفته بود،ایران گنجایش صد و پنجاه میلیون را دارد. آن زمان جمعیت ایران به هشتاد میلیون نرسیده بود. شیعیان افغانستانی،فکر اروپا را هم نمی کرد. همین های که امروز کشیش و نوکیش شده اند،چند سال پیش مداح و خادم مسجد و حسینه ها بودند. ایران سالانه میلیارد ها دالر برای آخوند ها مصرف می کند ولی،هیچ برنامه ای برای حفظ عقاید و دعوت به اسلام حقه تشیع جعفری را روی دست ندارد.نگارنده با تمام وجودش لمس می کند،شیعیانِ تازه وارد اصلا دوست ندارند،به کلیسا ها پناه ببرند.امّا چه کنند؟ یکی‌از آنها می گفت،ایران همه ی اروپا در در خود بکجا دارد.شمال ایران نمونه زنده از اروپا هست و جنوب ایران اسپانیا و مرکز و شرق و غرب ایران همه تاریخ و فرهنگ اروپایی را داراست .اما چه کنم که ایران من و هزاران چون من را به رسمیت نشناختن و مجبورم کردند از زادگاهم مهاجرت کنم. چندین بار به #افغانستان دیپورت کردند. اینجا هم که آمدم اشرف غنی،امید و اعتبار ماها را گرفت . دولت های مهاجرین افغان را رد کردن و علنی می‌گفتند حق شما را به اشرف غنی دادیم. ده ها جوان خود کشی کردند. چاره ای جز پناه بردن به کلیسا نداشتیم . اینجا هم که پناه بردیم باید هر هفته حداقل دو ساعت به کلیسا حاضر شویم و از درآمد روزانه خود یک درصدی به صندوق کلیسا بعنوان مالیات پرداخت کنیم .می گفتند اگر ایران حق زندگی کردن را از ما نمی گرفت،اینطوری هویت خود را به حراج نمی گذاشتیم .

ای کاش ایران بجای ان همه تبلیغ اسلامی در عمل اسلام را ثابت می کرد. حالا تنها پناهگاه مسلمانان ایران و افغانی در اروپا کلیساها هست