نگارنده>#Nasri10del
اگر محقق به انداره شما اقای علی دوست هزاره،سیاست بلد بود در این مدت بیست سه سال، از میان این همه بچه های لایق هزاره یک نفر دانشمند و اهل سیاست را به جامعه تقدیم می کرد . یک جوان هزاره را ازمیان جوانان هزاره استرالیا،امریکا، اروپا و یا جوانان نیرورمند داخل کشور انتخاب کرده تربیت می کرد. و به بهترین دانشگاه های اروپا و یا امریکا می فرستاد تا امروز فارغ شده؛ خدمتش به همه می رسید. با این کار خدمتی به بشر هزاره می کرد که تا حالا کسی نکرده است .اینطوری هم ان جوان بلندگوی محقق بود هم صدای ملت مظلوم هزاره. اقای محقق می خواهد، با زور بچه های خود را به مردمی قالب کند که سالها ستم کرده وناموسشان را دست چین کرده به حرمسرای شهوانی خود برده، تحمیل کند.پس قبول کنیم که وارثان مزاری از سیاست بوی نبرداند. تیکه کردن به محقق تکرار دوباره ی دهمزنگ هست.تکرار مظلومیت تبسم و تکرار خفه کردان صدای عدالت خواهان دهمزنگ و پای مال شدن خون شهدای دانای هست. اقای محقق!سیاستمدارن جهان هیچ وقت یک چهره شناخته شده را به مردم، جهت رهبری معرفی نمی کند.مردم با شناخت از گذشته او رای نمدهند.برای نگارنده،جای سوال هست که مشاوران اقای محقق،کیست؟ چرا بعد از حداقل چهل سال هنور یک سیاست همه شمول، مردمی خدا پسندانه را عملی نکرده است. چرا از نیروی های جوان،ورزیده؛ و تازه نفس استفاده نمی کند؟ایا منافع شخصی شما انقدر مهم هست که در چهل سال گذشته چهار نفر مفید؛وارد جامعه نتوانسته اید.
شاید برای خوانندگان عزیز این سوال خلق شود که چرا همیشه از مزاری و پیروانش انتقاد می کنم. خدمت ان دسته عزیزان عرض شود،امروزه هرچه می کشیم از نامدیریتی، مزاری و وارثین نا بکار ایشان هست. اگر اختلاف درون هزارگی هست،ثمره جنگ های مزاری در دوران جنگ های حزبی(وحدت اکبری و وحدت مزاری ) هست . اگر اختلاف بین قومی،سید و هزاره،هست؛نتیجه جنگ های کور و خود زنی مزاری در رقابت های درون حزبی(حرکت و وحدت)هست.دامنه جنگ بیست و سه سنبله و کشتار برادر برادر تا بلخاب و دره صوف،حتی زادگاه مزاری کشیده شد.جنگ بیست و سه سنبله چنان کینه بر سینه ی درد کشیده مردم تشیع گذاشت، که حتی برادر خونی از یک پدر و مادر برادر خود را که هر کدام عضو یک حزب هزارگی وحدت و یا حرکت بودن،نابود کرد. برادر در کمین برادر خود بود که کی به صحرا برای جمع اوری سوخت و یا علوفه می رود . انوقت؛با یک دوست هم حزبی خود شرط می بست که هر کدام با اولین مرمی برادرش را از پای در اورد، جایزه می دهند. خوانندگان عزیز برای درک واقعیت ها از مردم مناطق هزاره نشین یاد شده تحقیق کند.
اگر ختلاف بین تاجیک و هزاره ،پشتون با هزاره،ازبیگ با هزاره هست،همه برمی گردد به مدیریت دو سال و هشت ماه رهبری مزاری و معاونیتی محقق و خلیلی و دیگر نواسه های سید و هزاره حزب وحدت.
اگر امروز تشیع /هزاره نمی تواند درون خودشان،متحد شوند، فقط بخاطره این هست که در دهه هفتاد ماندن. در ان زمان حقشان,بستگانشان و اقتدارشان توسط مزاری و نواسه هایش نابود؛شد. نگارنده باور دارد،مزاری و نواسه هایش دیواری کاغذی هست که مانع متحد شدن اقوام هست.
توضیح در مورد تصویر ذیل؛این تصویری از یکی از باشندگان والسوالی ورس ولایت بامیان هست. ورس زادگاه بزرگترین شخصیت های جهان تشیع در افغانستان هست که برای نمونه می توان به عبدالحسین عاقلی و مدد پدر مزاری و فکر می کنم شیخ فصیحی می باش. این منطقه نامی امروز در طرح نابودی ارگ نشیان قرار گرفته و با هدایای ایران،به مواد مخدر گرفتار شده است. زنان ورسی بیشتر از مردان در دام مواد مخدر هست .
نگرانی از افزایش شمار زنان معتاد در بامیان
نگارنده: انور سعادتیار
مـسئولان در اداره امـور زنان بامـیان از افزایش شمار زنان معـتاد به مـواد مخدر در ولسـوالی ورس این ولایـت ابـراز نگرانی می کنند. آنان می گـویند که 95 درصـد باشـندگان روستاهای شـیوقل، پژندر، زیرکـوه لیگان و سرسنگ این ولسوالی به مواد مخدر از جمله تریاک معتاد اند.
بامیان از ولایاتی است که کاشـت مـواد مخدر در آن، سال ها پیش به صفر رسـیده بود. با این وجـود، پیشتر گزارش هایی در رسانه ها منتشر گـردید که خبر از استفاده از مواد مخدر در این ولایت می دادند. همچنان برخی از رسانه ها، بارها گــزارش داده اند که بامـیان به دلـیل برخــوداری از امنیت، به مـسیر مطمئنی برای قاچـاق مـواد مـخدر تبدیل شده است.
به نظر می رسد که هـمین دلـیل باعث شـده است تا شمار معتادان به مواد مخدر در بامـیان رو به افـزایش نـهد. آمـار رسمی ادارات حکومتی در بامیان نیـز چـنین چیزی را تایید می کنند. این آمار نشـان می دهـد که شمار زیادی از این افراد را زنان تشکیل می دهند.
هواگل رضـایی، مدیر اجتماعی اداره امور زنان بامیان گفت که در بیشتر روستاهای ولسوالی ورس، زنان از تریاک برای درمــان سـردردی، سـینهبغل، کـمردردی و سـرماخوردگی استفاده میکنند که باعـث اعـتیاد آنان به این مـواد مخـدر میشود.
اعتیاد زنان به مواد مخدر در ولسوالی ورس، نگرانی فعالان مدنی را هم برانگخیته است. به گفته آنان، اکثر زنانی که مواد مخدر مصرف می کنند، توسط شوهران خود به این مواد معتاد شده¬اند.
امیـن دانـشیار، یکی از این فـعالان مدنی می گوید که یک بیمــارستان ۲۰ بسـتر برای درمـان مــعتادان در ولسوالی ورس وجـود دارد؛ اما پزشک زن ندارد تا زنان معتاد را درمان کند. آقای دانـشیار افزود که در ولسوالی ورس، بیش از ۱۷۰۰ نفر به مـواد مخدر معتاداند که ۲۰ درصد آنان را زنان تشکیل می دهند.
از طرف دیگر مسئولان در اداره مبارزه با مواد مخدر در بامیان اعلام کرده اند که دو تیـم سـروی کـننده برای شناسایی معتادان به این ولایت آمدهاند. به گفته آنان؛ این اداره برای درمـان مـعتادان در بامـیان، به وزارت مبارزه با مواد مخـدر پیـشنهاد کرده است تا شفاخانه 100 بستری را در این ولایت بسازد.
آقاحسـین نظری نیکـپی، رئیس اداره مـبارزه با مـواد مخدر در بامیـان با تاکـید براینـکه مواد مخدر در این ولایــت تـولید نمی شـود، تایید کـرد که شـماری از قاچاقبران از ولایات هـمجوار دایکندی و غزنی، موادر مخدر را به این ولایت قاچاق می کنند.
آقـای نیکپی اضـافه کرد که در سال های اخیر، بیش از 50 هزار معتاد به مواد مخدر در بامیان شناسایی شده اند.
این درحالیسـت که چندی پیش شماری از رسانه ها گزارش دادند که تعداد زیادی از معـتادان از سـایر ولایات به بامیان منتقل شده اند، موضوعی که نگـرانی ها و انـتقادات گروه- های مخـتلفی را به دنـبال داشـت. بربنـیاد این گـزارش ها، انتقال معتادان به بامـیان برای شـایع سازی بیشتر اعتیاد در میان مردم و رونق کار قاچـاقبران مـواد مخـدر خوانده شده است.
در حال حاضـر فـقط دو شفاخانه 50 و 20 بستر ترک اعتیاد که از امکانات و تجهـیزات لازم برای درمـان مـعتادان هم برخودار نیـستند، در بامیان فـعالیت دارند. هـمین امـر باعث شـده است تا معـتادانی که به این شـفاخانه ها مـراجعه می کنند، بدرستی درمان نگردند.
مقامات در بامیان بارها در گـفتگو با رسـانه ها گـفته اند که این دو شـفاخانه به هـیچ وجـه برای درمان شمار روزافزون معـتادان در این ولایـت کافی نیـست. آنان هـرچند تا کنون بارهـا خواستار افـزایش تـعداد مـراکز و شـفاخانه های ترک اعتیاد در این ولایـت شـده اند، اما تا کـنون اقدامی از سوی حکومت مـرکزی بـخصوص وزارت مبارزه با مـواد مـخدر، صورت نگرفته است.
دو نمونه از قتل های مزاری که بی پاسخ مانده است .
۱. مزاری پیش از رهبرش شدن،توسط خامنه ای،سه هزار شیعه مخالف ولایت فقیه را در دهه هفتاد در هزاره جات قتل عام کرد،چرا ؟
۲. شش ماه پیش از مرگش،فرمانی صادر کرد،که حداقل،ده هزار و حداکثر سی هزار نفر از مردم شیعه در بیست سه سنبله قتل عام گردیدند،چرا؟
منابع: کتاب خاطرات ایت الله منتظر کشتار شیعیان در زمان رهبری مزاری،سازمان نصر افغانی.
محمد اکبری،رهبر حزب وحدت،جنگ بیست سه سنبله یک کودتا علیه تشیع ۱۳۷۳
دکتران بدون مرز و صلیب سرخ جهانی،کشتار مردم غیر نظامی ۱۳۷۳
منابع ی دیگر هم هست و سوالاتی دیگر . فقط به این دو غیر تعصبی پاسخ دهید.
چرا؟
زنده باد بابا #غنی خوب سیاست بلد هست.
اول،هزاره ی پیرو مزاری را با واژه فریبنده ی قهرمان وحدت ملی،به مزاری رای و بعد برق و حالا نمایندگان آنها را گرفتی. به این می گویم سیاست پنهان . پیروان بابه مزاری خوشحال و سر مست که مزاری را رهبر وحدت ملی لقب داده است .
چی سیاستی! چه سیاستی!البته آقایان،آصف آشنا،بهزاد تاجیک، دو فرزند محقق ولد خرکار و آن دوتای دیگر در شکست خود،کم به خودشان خدمت نکردن. باور کنید،بنده با حساب اصلی خود ساعت ها با آصف آشنا مناظره کردم .
#Nasri10del
هشدار دادم که آقای آشنا شما تحت حمایت اشرف غنی و حامیان او در پارلمان،جایگاه دارید،چرا علیه اشرف غنی،پرخاشگری می کنید.چرا توی که تازه به دوران رسیدی،مثل کودکی که تازه راه رفتن یاد گرفته ادعا مناظره با غنی و تهدید های تروریست بودن غیره می کنید .
هشدار دادم،پشتون های ارگ نشیان،زخم خوردی مزاری هستند آنها خاصیت مار و شتر را با هم یکجا دارند،اگر از کسی زخم بخورد نسل در نسل در کمین انتقام گیری هستند . بعد تو" زیر بینی اشرف غنی از رهبر فروپاشی قومی،عبدالعلی مزاری تعریف و تمجید می کنی ! همه می دانیم اشرف غنی استاد تقلب و نامردی هست،پس تا جان نگرفتی و جا پای قوی نکردید،نباید شاخ شوید.
هنوزم دیر نیست،به بازندگان انتخابات پارلمان،نواسه های مزاری که با نوک پا روی زمین راه می رود،پشنهاد می کنم،بروید،سیاست را در مرتضوی و بشر دوست،بیاموزید . هر چند تاریخ ثابت کرده،نه،مزاری نه،پیروانش اهل سیاست نیستند. چند روز هیاهو و غوغا می کند،بعدش یادشان می رود،چه قولی به مردم و چه هدفی پیش رو داشتند . نمونه اش،بهزادِ تاجیک هست،نه حساب های ملی که از چهار گوشه و کنار کشور به حسابش واریز شد،پس داد.نه،قاتل شهدای دانایی/دهمزنگ معرفی شد،نه،یک متر لین برق کشیده شد. با نام گذاری چوک دهمزنگ به اسم چوک دانای،خودش را خلاص و ملت را رها کرد.
بازم می گویم،ای نواسه های مزاری،راه مزاری به چهار آسیاب ختم می شود.دنبال مزاری رفتن،برگشت به دوران عبدالرحمان خان است.
بیاید و به جامعه ّبگردید،اجازه دهید،آنهای که مزاری را مزاری ساختن،سیاست کنند. بار بار گفتم در وجود نواسه های بابه مزاری سیاست راه نیافته است. در این چهل سال و حداقل بیست سه سال بعد از مرگ بابه مزاری دیدم هیچ پیشرفتی حاصل نشده است.
از این به بعدم هم کاری از شما ساخته نیست .فقط با مخالفان با تعصب بی حاصلتان مانع اتحاد تشیع می شوید. مثل الان،یک گروه گفتند به بشر دوست رای ندهید. گروه دیگر مانع رای دادن به بهزاد تاجیک و بچه های محقق شدند،رای ها پراکنده شد . هیچ کسی که سر او به تن اش بیارزد وارد پارلمان نشد .
چرا ؟ چون،مشکوک بودن،به همه یکی از ارث های بابه مزاری هست.