دهمزنگ پس لرزه افشار بود<با این تفاوت که در افشار فقط سادات و قزلباش ها تلف شدند،اما در دهمزنگ و برچی و مدرسه موعود،اکثریت هزاره شهیدشدند.
پرسش،در افشار چه اتفاقی افتاد که در دهمزنگ نیفتاد!چرا افشار دلمه خونی تحریف شده اما دهمزنگ و برچی و مرکز تبیان و مصلای غصبی مزاری و......یاد مردم رفته است!برای پیش گیری میرزاولنگ و دهمزنگ و افشار چه برنامه ای دارید؟
مطالب دوم:
من مخالف نژادگرایی هستم.مخالف رهبرانِ حزبی که با رویارویی سید و هزاره نفع بردند و قهرمان وحدت ملی شدند؛ هستم.آنها هزاره گرایی و سید گرایی را دامن زدند،تا بعنوان رهبر حزب و قهرمان وحدت ملی به آن مقام و منزلت غیر واقعی برسند.اما افرادی هم بودن که مخالف هزاره گرای و سید گرای بودن،انها را سرکوب کردن و خائن معرفی کردند.تا دلسوزان قوم را نام بد کنند . برای مثال اکبری و یا ایت الله محسنی . ادم های که ایران برای عیادتش هیت می فرستد. ایا محسنی شایسه رهبری هست یا محقق و خلیلی که ادم و ادم ازش نفرت دارد. پیروان مزاری،فکر می کنند با فاصله گرفتن از تشیع و سادات به آخرین درجه از آزادیخواهی و سعادت، می رسند .فکر می کنند سادات سر بار آنهاست و نظر نیک، انها زهر افعی هست! اما،سادات اینگونه نیست،مثل مادری که خطای فرزندش را نادیده می گیرد،از شما دعوت می کند،به دامن امن تشیع برگردید.از نژادگرایی فاصله بگیرید.
اما اگر می خواهید،تنهای را تجربه کنید عیبی ندارد،ما با تقویت کنگره شیعیان بدون #هزاره های مزاری به شما کمک می کنیم تا به خواست خود برسید . با سکوت خود به کم سواد های شما کمک می کنیم تا مرجع تقلید گردد تا این خلاع را نیز مثل رهبری مزاری پُر کنید. کمکتان می کنم اما نه برای شما برای خود به شما کمک می کنیم که مثل برادران اسماعلیه امام و رهبر مخصوص خود را پیدا کنید . ما می خواهیم وندی ها از بدنه شیعه جدا شود. اما این را بیاد داشته باشید که سید کریم آقا خان،مفتخر هست که سید هست است. او از ثروت برخودار است و حمایت جهانی دارد. به آنها رسیدن،صد سال کار پیوسته نیاز هست . شما به خود ببنید شب روز قلم و کلنگ به دست در حال خودزنی و دشمن تراش هستید و در حال بیرون راندن پدر های دلسوزی که مزاری را مزاری ساخت.
سخن اخر
من،پیش بینی می کنم با اجتهادی آقای واغظ زاده بهسودی ، نواسه های مزاری به آروزی خود می رسد. ما هم به میانه روی و همدیگر پذیری با اقوام شیعه و سنی در افغانستان ادامه می دهیم . اما یادتان باشد این اجتهادی قومی،حزبی به ضرر پیروان مزاری تمام خواهد شد. دقیقا مثل رهبری محقق و خلیلی و مزاری که باعث شده بچه هزاره در با سهمیه بندی درس بخواند و با اجازه طالب از بامیان به کابل بیاید و با اجازه خارجی ها به معاونیت برسد. این ازادی نیست. یاداور شوم محقق و خلیلی به هر نحوی که شده،فتوای جنگ علیه سنی های طالب را می گیرد . ان زمان هست که جنگ قومی(وند های هزاره)با سنی های وهابی طالب و داعش بار دیگر شما ها را به طرف دهمزنگ و برچی و مصلای غصبی مزاری می کشاند.با فتوای او و با دستان خالی بدون حمایت شیعیان داخلی و حمایت جهانی!
از قرائن و شواهد اینگونه فهمیده می شود،که طالبان به هدف خود (امارت اسلامی) می رسد. البته با کمک آمریکا و این خواست آمریکا هست؛نه،مردم.
تمام دنیا می دانند،شیعیان هزاره در افغانستان آسیب پذیر ترین مردم این کشور هست. #هزاره های شیعه به رهبری _مزاری در چشم تمام مردم افعانستان بد معرفی شده است .پس چرا رهبران ما هیچ گاه برای حفاظت از این قشر ملت اسیب پذیر خود برنامه ای معرفی نمی کند و نکردند؟
مزاری شناسی در چند خط
#Nasri10del
مزاری در نخست, با اختشاشگری میان هزاره های دایزنگی و بهسودی در مدرسه علمیه نانوایی چهارکنت،با برادرش سلطان،به سوریه به بهانه زیارت خانه خدا فراری می شود. این فرار اولین فرار جانانه مزاری بود،که باعث شد،هیچ وقت به زادگاهش برنگردد.سپس،برای ویزای سفارت عربستان سعودی به دمشق سوریه،ره سپار ان دیار عرب می گردد.در آن مکان(سفارت سعودی)چه اتفاقی افتاده که به سلطان ویزا سفر به عربستان می دهند،ولی به به مزاری!!! نه؛نزد ما راز باقی بماند.
مرحله دیگر ،امانت در خیانت هست.
مزاری از سوریه به عراق می رود و یک ملاقاتی با ایت الله خمینی دارد. در آن ملاقات،خمینی چند کتاب و چند بسته مواد رنگ پاکن به شخص" مزاری امانت می دهد تا به ایران ببرد.
بین راه امانت را به همراه خود می دهد(نامش نزد ما محفوظ است )به بهانه ای اینکه من شیخ هستم و تو آدم عادی،ماموران مرزی به شما شک نمی کنند.
از نیت بد، سر مرز ایران و عراق ان شخص همراه به جرم حمل اعلامیه های ضد دولتی،دستگیر می شود و هر دو به زندان تهران بند دوی اوین،حبس می شوند.
_مزاری در زندان توسط ساواک شکنجه می شود،با سیگار صورتش را می سوزاند .
در زندان، با شهید آوینی و رفسنجانی و دیگر بزرگان انقلابی ایران آشنا می شود. بعداً توسط پدرش با پرداخت جریمه های سنگینی از زندان آزاد می گردد.چند وقتی در ایران مخالفان خامنه ای و خمینی را ترورمی کند . بیشترین ترورهای از میان روشنفکران شیعه افغانی بود.
بعد از کسب اعتماد اربابان خود،وارد خاک افغانستان می شود،و طبق فرمان، هرچه مخالف ولایت فقیه در دهه هفتاد در هزاره جات بودند را نابود می کند.
اینجا هم اکثریت،شیعیان بودن،که بی گناه ترور شدند. مزاری آنقدر آدم کشی کرد،که صدای ایت الله منتظری را در آمد. ایشان شکایت خود را نزد ایت الله خامنه ای می برد تا جلوی این قتل عام را گرفته شود.
سقوط آخر !
مزاری مثل سایه شومی،در هر سرزمینی که سایه می افکند؛ خون جاری بود. وی،در همان سالی که پای خود را در افغانستان می گذارد،از قضا نگارنده، نیز در کنار هزاران عاشق وطن و خوشحال از پیروزی مجاهدین به همراه خانواده از مشهد به مزاری شریف عودت می کنم. هر چند بنده،از این کوچ اجباری ناراحت بودم اما تصمیمی بود،که از طرف بزرگان طائفه گرفته شده بود و باید عملی می شود. وقتی مزار شریف رسیدیم،سینما ها در شرق و غرب روضه فعال بودند. مردم مزار از پیروزی مجاهدین شادمان بودن و از امنیت و آرامی،راضی. اما نمی دانستند، همین مجاهدین از جسد های انها کوه ها می سازند و خیابان ها را با خون کودکان رنگ می کند . از خون همان مردمی که برای به قدرت رساندن آن ها ،جان خود را فدا کردن.اما آن ها خون مردم را شراب مستی درست کردن و جان خویش را انسان پَست، ساختن. از سال ۶۵_تا مرگ مزاری،وی هیچ وقت به ولایت بلخ نیامد،دلیلش هم معلوم بود.
اخبار جنگ داخلی جهادی ها مو به مو از کابل به مزارشریف می رسید .
از شپش فروشی تا(نوت هزاری یا خط مزاری)،تکان دهنده ترین خبر این بود،زنی از قوم دیگر را برای #زایمان، داخل کانتینر کرده بودند تا ببینند کودک از کجا بیرون می آید .!! وقتی راوی این خبر را برایم نقل می کرد،با انگشت ش به کانتینری اشاره کرد؛که سر راه مان بود. ان مکان بین پل تصدی کاماز و میدان کامکار فعلی مزار شریف قرار دارد.ان دیواری سیمانی همان دیواری هست که در گذشته،هنوزم هم هست. از آن روز به بعد، هروقت از انمسیر پیاده رد می شدم،فکر می کردم زنی از داخل کانتینر فریاد می کشد، جیغ می زند و کمک می خواهد! بله،مزاری در کابل در حال جنگ بود. اما نه،جنگ علیه روس ها و کمونیست ها بلکه جنگ علیه شهروندان کابل!!! شهروندانی که بنام شیعه و سنی کشته می شوند.فقط به جرم اینکه از حزب وحدت نیست و یا پشتون و تاجیک و دیگر اقوام بودن که با جنگ های کور مزاری مخالف بودند. از زمانی که مزاری از بامیان به کابل آمد،آتش جنگ در #کابل هرگز خاموش نشد. مدارس و دانشگاه ها تعطیل شد.یکی از دانشگاه های فعال، مقر حزب وحدت کردند که در جنگ افشار توسط شواری نظار و اتحاد سیاف سقوط کرد.
مزاری ۳۶ ماه خواب و خوراک و امنیت را از مردم کابل گرفت تا این که توسط نقشه ای از پیش طرح شده سازمان ای اس ای پاکستان،با همکاری گلبدین و اعتماد سازی خلیلی و دکتر طالب و...،کشته شد.
آخرین کلام مزاری:
دشمن !!!از همه جا آمدند، سنگر شما همین جا خانه به خانه کابل بود اما کشته پس بردن.
از هلمند تا قندهار از بدخشان تا هرات کشته پس بردن!
نکته برای مزاری، همه مردم افغانستان دشمن بود.
#Nasri10del
من با این عقیده ام که پیروان مزاری نه هزاره هست،نه؛شیعه نه مسلمان. شما معترض هستید،که چرا در پست ها از هزاره ها دفاع می کنم! باید گفت،اخلاق انسانی؛وجدان را اجازه نمی دهد در برابر ظالم سکوت کند. در این روز ها به ملیتی، بهجرم نژاد ش،ظالم می شود.ما نباید برای حق انسانها سکوت کنیم.فرقی نمی کند رنگ،قوم و زبان و ملیت او با ما فرق کند.هزاره ها مظلوم بودند و هستند، نه تنها در افغانستان،بلکه در ایران هم مظلوم بودن. ما و تاجیک و پشتون ها در ایران شناخته نمی شدیم افغانی هستیم،اینها بودند که جرم یک ملت را به تنهای حتی در ایران به تنهای می کشیدن .
دوم.بین وندی ها سید های هست،که از هزاره ها هزاره تر هستند .مثل سید حسین عالمی بلخی،ایشان در سال گذشته در حضور صد ها مرد و زنِ زخم خورده جنگهای جهادی هاجلوی رسانه های دیداری و شنیداری،به اشرف غنی فرمان می دهد که یک مدال!!!!