نصر  وحدت

نصر وحدت

این وبلاگ جهت اطلاع رسانی حقایق بدون سانسور فعالیت می کند.
نصر  وحدت

نصر وحدت

این وبلاگ جهت اطلاع رسانی حقایق بدون سانسور فعالیت می کند.

پیامبر وندیان و تبهکاران!

گفتن ندارد که اگر در این نوشته به نقد و سنجش کارنامه و کارکرد مزاری پرداختهایم، این عمل هیچ گاه به معنای تأیید و تمجید از عملکرد دیگر رهبران و مجموعه ها نیست. اگر گفتهایم مزاری در صراط نامستقیم قدم زد، مفهومش این نیست که صراط دیگر حضرات و جریانها مستقیم بوده است. اغلب بازیگران عرصة سیاست و تحوالت افغانستان و سران تنظیمهای درگیر در منازعات حزبی و قومیِ دهة هفتاد، در خلق این سیه روزی ملی و تشتت و بیسر نوشتی امروزی، شریک و سهیم بوده و هستند؛ منتهی در مقیاس محدودتر. تفاوت ملموسی که میان دو مورد وجود دارد این است که پیروان سایر رهبران تالش نمی کنند تا از آنها موجودات مقدس، شایسته زیارت، دارای معجزه و کرامت و شفا دهنده بسازند و آنان را پدر، سمبل، اسطورة جاوید، ستارة تاریخ، سید الشهداء، تجسم ارزشها، امام، پیامبر بی جبرئیل و ... لقب نمی دهند. اما در مورد مزاری همة این ساخت و سازهای بیرویه و اعطای القاب و عناوین کیلویی، کریمانه و بیدریغ اعمال میشود. تنها عناوینی که هنوز آن مرحوم مفتخر به دریافت آنها نشده، »خدا و جبرئیل« است. اما سایر مقامات مانند: پیامبر، امام، پیشوای مذهب، ولی، معیار حق و باطل و آیت اهلل، سخاوتمندانه برایش اعطاء شده است: هفته نامة وحدت در مقاله ای تحت عنوان »از حسین تا حسین زمان« نوشت: »مزاری پیامبر بیجبرئیل عصر ماست که از حراء تاریخ میآید و سورة انسان بودن انسان محروم 7 و برده و جوالی را در متن نظام اشرافیت زمان به تالوت میگیرد«. »مزاری برای ما یک امام بود و کرامت اولیائی یادگار گذاشت و اعجاز داشت و راه او مذهب 1 ماست«. »و در هر حال موقعیت شهید مزاری معیار جاوید حق و باطل ما در حرکتهای تشکیالتی و 7 حزبی ماست«. 7 )هفته نامه وحدت، ارگان نشراتی حزب وحدت در ایران، شماره 131. 1 )امروز ما، نشریه حزب وحدت )جناح مزاری(

متغیّر مکتب و ایدئولوژی


از زاویة دید عوامل و فاکتورها، تفاوت عمده و محسوسی میان دورة جهاد و بعد از پیروزی جهاد 

به چشم میآید. در دوران جهاد )که در سطح جهانی، عصر مکاتب و تقابل ایدئولوژیها به شمار 

میآمد(، رول اصلی و نقش اساسی را در تحوالت افغانستان، دین و مکتب به عهده داشت و تقابل 

ایدئولوژیها، کشمکش و ماجرای اصلی این سناریو را میآفرید. 

در کشوری با 33 %مسلمان و مردمانِ متدین و پایبند به سنتهای دینی، نظامی روی کار آمد که 

نه تنها باورهای متضاد و متناقض با معتقدات مردم داشت، بلکه آشکارا اعتقادات آنان را به مبارزه 

میطلبید و دین را آفت و افیون جامعه میخواند. طبیعی بود که چنان مردمی، چنین نظامی را 

برنتابند و آتش خشم شان شعلهور گردد و همان بود که انفجار هولناکی رخ داد.

از دیگر سو، در گرماگرم این رخدادهای داخلی، یک نیروی اشغالگر و ملحد بیگانه با تعرض به 

قلمرو مسلمانان و اشغال یک سرزمین اسالمی به کمک این نظام الحادی آمد که این هم روغنی شد 

روی آن آتش.

ارتداد عبدالعلی مزاری.

شیهد مسلمی از قومندانهای با اخلاص استاد مزاری بود.

ایشان بعد از  ان که متوجه شد در درباره مزاری بی دینی و ضد دینی به اوج رسید و مزاری شاهد چین وضعیت هست و سکوت می کند .

باالاجبار خود در پی تحقیق ماجرا رفت.

شهید مسلمی در تحقیقات خود یافت که در زندان کوته گانی از شنکجه گاه های استاد مزاری افراد به کرات به خاندان اهلبیت علیه السلام  و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم توهین آشکار می کند .

برای همین با یکی از نزدیکان خود این ماجرا را در میان می گذارد و می گوید با شواهد و قرائن متوجه شده حزب وحدت با یک بانده تبهکار تبدیل شده است. 

حزب وحدت کانون کمونیست ها و خلقی ها شده است .

افراد بی دین و  ضد دین زیر این حزب خیمه زده اند .

هر چند شهید مسلمی چندین بار به محضر استاد  مزاری حاضر می شود و شرایط شکایت می کند ولی هیچ فایدی نداشت. 

آقای مسلمی عقیده خود را با یکی از همرزمانش در میان می گذارد و می گوید؛من منتظر فتوا یکی از این الله های حزب وحدت هستم اگر آنها اجازه بدهند من خودم کار مزاری را خلاص می کنم.

فرد مورد اعتماد آقای مسلمی موضوع را به گوش مزاری  می رساند  و می گوید فلانی در پی ترور شما.


ناگفته های حزب وحدت

جنگ افشار و وارونه کردن فاجعه به نفع یک قوم.

عزیز رویش متفکر این جریان بود.

ایشان با توطئه  از پیش طراحی شده از طرف مشاوران پاکستانی خود؛احزاب وحدت و حرکت را به جان هم انداخت و همین طور شیعیان را  به چند دسته ساخت.

حزب وحدت مزاری و حزب وحدت اکبری ایجاد کرد.

 هزازه ها را بر علیه سادات تحریک کرد و سر انجام  سیرستیزی رابنیانگذار کرد.

 کتاب  بگذار نفس بکشم  به نویسندگی 

عزیز رویش