، در کنار خیابان منتظر رهگذری هست تا صدقه ای به مادرش دهد تا غذا او گردد؛ هزار سخن در دل خود نهفته دارد. بت بامیان پیکر بی آزار با قامت بلند و افتخار تاریخ افغانستان بود.بت بایمان به مروم بامیان و افغانستان افتخار و قدمت هدیه می داد. این بت را طالبان جهادی تروریست، انفجار دادند. اگر ان بت تا حال پا برجا بود مصرف کل افغانستان را تامین می کرد و بامیان را کویت دیگر تبدیل می کرد. در جهان میلیون ها بت پرست زندگی می کند که بیشترین بت پرستان را ثروتمندان هندی و چینی و ژاپانی تشکیل می دهد. اگر بت های صلصال، تخریب نمی شود ثروت توریست های هندو برای بازسازی و ابادانی بامیان و فغانستان کافی بود.البته در این بی حیثتی واین فرهنگ و تاریخ سوزی وندی های مزاری نیز شریک بودند. کریم خلیلی با دریافت چندین میلیون دالر بامیان را به طالبان تحویل داد. نه تنها بامیان را بلکه سلاح و صلاح و مردمش را نیز تحویل طالبان داد تا دختران را تجاوز جنسی و پسرهای لشم را لواط و مردان و زنان پیر را قصابی کند.
همه می دانیم خلیلی در عمرش یک روز هم کار نکرده پس ان همه ثروت و شرکت و هتل و ملک را از کجا اورد؛اگر از خاک و ناموس و ادم فروشی درنیاورده است؟انگار حقله مزاری برای ادم فروشی و تخریب و خیانت مامور شده بودند.خلیلی دقیقا همان خیانتی را در بامیان تکرار کرد که رهبرش مزاری در بیست و سه سنبله 1373 انجام داد. مزاری و خلیلی هر دو سلاح و اختیار خود را در مناطق تحت کنترول خود به پشتون های تحویل دادن که مطمین بودن از مسعود و ربانی و محسنی به مراتب بهتر و مورد اعتمادتر هستند.چرا؟ این روز ها شاهد هستید؛محقق و خلیلی تنها شکست خورده ای مزاریاز همان سوراخی گزیده شدند،که مزاری گزیده شد.
هنوز این معما در این ملک نفرین شده بی پاسخ مانده؛که چراخلیلی در بامیان محقق در بلخ و مزاری در کابل به نفع پشتون دامن دار خدمت می کرد تا خدمت به مردم خودش؟ امیدوارم در افغانستان امنیت و ارامش حاکم شود تا انتقام ان همه ستم را از رگ و ریشه تروریست های جهادی جنایتکار بگیریم.آمین. و اما پتشون های طالب علف خوار ..... در این روز ها پشتون های علف خوار در قطر سر گرم نشقار کردن جو های عربی هستند. انها نشقارکنان آروغ سربالا می زند و به هوای امارت اسلامی؛سجده به درگاه انهای می کنند که سالها به بهانه تجاوز؛ فرزندان فغانستان را قتل عام کردند. اگر پشتون های اجاره ی می خواهند حکومت کند باید دل مردم این سرزمین را به دست بیاروند.نه،رضایت امریکا و انگلیس را.رضایت مردمی که مالک افغانستان هستند شرط واجب هست. پشتون های طالب دل خوش نباشند چون امریکا را راضی کردن همه چیزی اماده حکومت قرون وستای هست. نه، مردم افغانستان همان های هستند که از جسد های شما فرش قرمز برای رژه سگ ها ولگرد درست کردند؛هستند. هنوز استخوان های شما که گروهی در چاه های اب دفن کردیم داخل چاه ها باقی مانده است. هنوز خون زنان و کودکان مزارشریف، فریاد خون خواهی سر می دهند.یاد مردم هست چه جنایتی کردید. مردم همان مردم هست.
تنها را حکومت بر این ملت؛ عدالت هست. واژه ی که برای شما تروریست ها بیگناه هست چون شما زبان فارسی را نمی فهیمد تا درک کنید عدالت چه تعریفی دارد. پشتون های طالب متوجه باشند! تا زمانی از مردم فغانستان عذر خواهی نکنید و به اشتباهات خود پی اعتراف نکنید؛هرگز خواب حکومت را در سر نپرورانید. این قانون طبیعت و فرمان اللهی هست. ظالم هرگز حاکم نمی شود اگر شد عمرش کوتاه تر از پلک زدن هست.
برای ملت فغانستان حکومت پشتون و امریکا و اسرایل هیچ فرقی نمی کند. مردم ما از جنگ خسته هستند. فهمیدن هیچ جای جهان برایشان از فغانستان بهتر نیست اگر باشد؛ نمی پذیرند. پس برای امنیت و حکومت سالم و اجرای قانون اساسی لحضه شماری می کند. طالب تروریست در نظر داشته باشند شما با ان چهره پشمی و ان لنگوته های ترسناک نمی توانید وارد ارگ شوید. لباس و زبان و رفتار خود را تعغییر دهید. به زنان اجازه نفس کشیدن دهید. ازادی ادیان را اعلام کنید.رابطه خود را با پاکستان قطع کنید و کشور را فدرالی اعلام کیند. ان زمان هست که ملت برای حکومت کردن شما فکر می کنند و انتخاب می کنند که ایا حکومت شما به صلاحشان هست یا نه. در غیر ان حکومت شما یک سراب هست.
ستاره افغان(تن تازی و غیرت فروشی)،مسابقه ی نشان دادن باسن های بغوند؛سینه های برامده، لب های سرخی کشیده و کومه های برفی با دستان دود زده و سوخته ؛ بنام هنر رقاقصی برگزار می شود.جشنواره تار های شیطانی بنام جشنواره دمبره در ولایت های که مزاری و پیروانش از جهاد مقدس علیه کفر صحبت می کند،تف به صورت تک تک جهادی ها و ملا و مولوی های می باشد که دم از خدا و قران و قیامت می زنند. این جشنواره های شیطانی،مثل تولد مزاری دقیقا در ایامی برگزار می شود که برای مسلمین چنین اعمالی حرام هست!!!!!!!!!!!این روز ها برای شیعه و سنی سالروز شهادت تنها یادگار پیامبر اکرم فاطمه زاهرا سلام الله علیها هست. اما دیده می شود؛سکوت ملا و مولوی کمر قران را شکسته! هیچ عکسالعملی نشان نمی دهند؟در مقابل می بینم یک تعداد عظیمی از اخوندهای وندی زاده ی مزاری با برنامه های از پیش تایین شده ی دولت های بیگانه بجای مبارزه با تهاجم فرهنگی اسلامی می ایند از احساسات یک عده بی خبر استفاده سوء کرده، دانشنامه تفسیر می کند.! انتقاد ما این هست>چرا در رقاصی و شراب خواری دوران نجیب حرام بود و مستحق شورش؟اما رقاقصی و شراب خواری و تن فروشی های سطح شهر کابل و مزار و غیره حلال هست؟ چرا حالا که گناه تا بیخ گوش شما رخنه کرده کاری نمی کنید؟غیر از این هست که شما قارچ های سمی،مثل کائنات معبد امون فقط برای زیر ناف در فرصت مناسب شورش می کنید؟
ما که با دولت کمونیست نجیب مشکلی نداشتیم. با رقص و شراب و کنیسه و کلیسای انها مخلفتی نداشتم.این شما ملاچه های شیعه و سنی بودید که به بهانه تجاوز شوری(کفر)فرزندان وطن را دم تیغ روس ها و خلق و پرچم فرستادید! تا وقتی گرم سجده و محراب بودید همه یک تن شده علیه دشمن مشترک مبارزه کردید. همین که وسوسه قدرت وثروث و چوکی شما را تحریک کرد یادتان رفت مسیر خانه خدا از راه مظلوم پروری می گذرد؛نه از راه غارت خانه های انها و کشتار و قتل و تجاوز.#NASRI10DEL
زینب مزاری
یاد ها و خاطره ها.
شاهد عینی قسمت (8)
چنانچه قبلا یاد آوری گردید که رهبر حزب وحدت هیت خاص خویش را جهت رفع کشیده گی ها با رهبری گارنیزیون توظیف نمود.
استاد ابوذر غزنوی نقش میانجی وخیرخواه بین طرفین را ایفا می کرد.
دو شب بعد از سخنرانی استاد مزاری در مسجد امام خمینی دشت برچی ابوذر به مسلمی پیام داده بود که فرستاده های استاد مزاری می آیند خودت با آقای قبادی شب مهمان من هستید.
با تاریک شدن هوا رفتیم قرارگاه ابوذر تعمیر دانشگاه ادبیات محافظ ابوذر ما را به اطاق رهنمایی کردند. فرستاده ها قبل آزما آمده بودند بعد از احوال پرسی سرد ومختصر ادای نماز و صرف طعام ابوذر برای اینکه فضای سکوت در مجلس را بشکند با همان لهجه خاص وطنی گفت ( به اجازه شمو دلمه آسته که یک توره بوگوم)
مسلمی لب خند زد گفت بگو.
ابوذر :
(از یک کوچی پرسان کد که شتر خوره زیاد دوست دری یا خدا ره کوچی گفت و الله مینه دو دوست چیز گفته نمی تونم حالی دیگه من هم بین شمو چیز گفته نمی تنم صحبت را شروع کنید که آن شاالله مشکل حل شونه )
من گفتم اگر استاد ابوذر اجازه دهد منهم یک قصه کوچی را بلدم ابوذر گفت بگو شبهای زمستو درازه
گفتم :
یک کوچی وقت مرگش نزدیک شد از تمام خانواده بعد دوستانش طلب بخشش نمود. از حیوانات خود طالب بخشش شد نوبت به شتر رسید. به شتر گفت یک عمر با من زحمت کشیدی کوه به کوه، دشت به دشت گاهی سیر گاهی گرسنه درکنار هم بودیم اگر ازدست من اذیت شده باشی ببخش شتر گفت همه رنج و درد های را که باتو کشیده ام بخشیدم اما یک مورد را به هیچ صورت نمی بخشم. کوچی گفت کدام موردرا؟ شتر گفت همان روزی که افسارم را به دم خر بسته کرده بودی.
ابوذر گفت توره تو سید شلیک آخر نبشه گفتم نه آنطور نیست فقط یک قصه بود.
ابوذر گفت یاالله صحبت را شروع کنید
آقای سجادی گفت ما آمدیم با صلاحیت عام وتام هر مشکلی که با استاد دارید حل کنیم.
مسلمی گفت ما با استاد مشکل نداریم. استاد باما و با بخش از کلان های حزب وحدت مشکل دارد. در مدت 9 ماه در غرب کابل غیر آزجنگ کاری وجود نداشته که مجال فکر کردن را داشته باشیم.
عزیز رویش :
آزجنگ های تحمیلی، از بیداری واگاهی مردم واستاده گی در برابر ظلم صحبت کرد دست آورد های سیاسی حزب وحدت را درعرصه سیاسی ونظامی ارزشمند خواند ویاد آوری کرد که تعاملات سیاسی حزب وحدت جایگاه خاص خودش را در عرصه ملی و بین المللی پیدا نموده است این یک دست آورد بزرگ برای مردم ماست.
در جریان صحبت عزیز رویش من وابوذر احساس نمودیم، که آقای مسلمی اصلا توجه به صحبت رویش نمی کند.
چون مسلمی اصل جنگ ها را نامشروع میدانست و عزیز رویش از دست آورد های سیاسی جنگ ها صحبت می کرد.
آقای ابوذر زیرکانه رشته صحبت را به سید محمد سجادی سپرد.
سیدمحمد سجادی باردیگر صحبت اول اش را تکرار کرد
استاد مزاری آماده است به تمام خواست هاواعتراضات معقول شما رسیدگی کند. اگر قناعت شما را فراهم نتوانست طرح های شما را برای بهبود وضع کنونی عملی می کند. بناا اعتراضات وپیشنهادات باید دسته بن ی شده ومشخص باشد. زیرا باکلی گویی ها اذهان مغشوش و مشکل پیچیده تر می شود.
آقا ی مسلمی پشنهاد سجادی را تاید کرد وگفت موارد را که هیت رهبری گارنیزیون یاداشت نموده آقای قبادی تشریح می کند.
من روی بشنهادات وانتقادات صحبت را شماره وار شروع کردم.
1_ آیا رهبر حرب طبق اساسنامه حزب عمل می کند اگر قانونمند عمل می کند. چرا اعضای بلند پایه حزب از تصمیمات مهم آگاهی ندارند .
2_ ما براین باوریم که استاد مزاری با شکایات عمال رژیم آسبق ومشوره آنها شورای ولایتی کابل رامنحل نمود ورابطه های که در طول (13) سال بین شورای ولایتی کابل ومردم کوچه به کوچه کابل برقرار نموده بود تضعیف کرد .
آیا این تصمیم شخصی استاد بوده یا شورای تصمیم گیری وعالی نظارت؟ میخواهیم مصوبه ای آنرا مطالعه کنیم درغیران استاد پاسخگو خواهد بود
3_ حریم حزب وحدت چگونه رسما شکسته شد؟ بدینگونه که
درکنار شورای سیاسی، شورای اقتصادی وشورای فرهنگی (3) شورای دیگر به آن علاوه گردید .
1_شورای بزرگان موسفیدان وسرمایه داران قوم.
2_شورای منسوبین وکادرهای رژیم آسبق (خلقی ها پرچمی ها)
3_ شورای روشنفکران مسلمان (شاخه های متعدد شعله جاوید، سکولار ها، ملی گریان وووو)
درپایان این مصوبه تمام اعضای شورای سیاسی اقایان سید رحمت الله مرتضوی، کریم خلیلی، سید مصطفی کاظیمی وشخص استاد مزاری امضا نموده بودند.
نوت:
(( استاد مزاری بار ها به شوخی می گفت این روشنفکران وکمونیست ها کافر نه شده به قرآن قسم خورده اند که از اهداف لنین و مایو(مایوتسه تونگ رهبر انقلاب کمونیستی چین)) پیروی کنند.
4_آیا استاد مزاری میداند که مرکزحزب علوم اجتماعی تحت نفوذ همه جانبه احزاب مخالف و دولت قرارگرفته است تمامی اسرار محرم حزب روزانه به احزاب مخالف مستقیما به احمد شاه مسعود و اطلاعات حزب اسلامی داده می شود. به گونه مثال
تمامی کمک های مالی که استاد مزاری با سید حسین انوری وقمندان های قطعه اسکات نموده است اسناد های آن به احمد شاه مسعود داده شده است.
مسعود این اسناد ها را بعد از جنگ چنداول به آقای انوری نشان داده است.
انوری وقمندان های قطعه اسکات به این باورند که استاد مزاری عمدا خودش این کار را کرده است تا میانه مسعود را با حرکت اسلامی خراب کند
نوت
درجنگ چنداول تعدادی به اسارت شورای نظار درآمده بودند همه از آدرس حرکت آزاد می شود.
این اسناد ها به خاطر تحقیر انوری به رخش کشیده می شود
زیرا حرکت متحد دولت بود سه وزارت وحداقل 9 جنرال در وزارت خانه ها نظامی داشت یعنی اینکه هم با ما متحد هستید وهم علیه ما می جنگید.
5_حزب وحدت با فرقه ( 80) در شمال اتحاد دارد؟ یا سراسری؟ درجنگ بین دولت و فرقه 80 حزب وحدت علنی اعلان جنگ داد اگر اتحاد سراسری است چرا در 9 جنگ حزب وحدت با سایر احزاب در غرب کابل از جانب فرقه 80 کوچکترین اقدامی لفظی وعملی به نفع حزب وحدت صورت نگرفت.
در حالیکه به خاطر حمایت آنها چنداول به آتش کشیده شد ؟
5_مارک خوارج علیه مجاهدین کابل واقعی بود یا یک ترفند سیاسی برای رضایت ودلگرم کردن شورا های رژیم آسبق و روشنفکران مسلمان در داخل حزب؟ آمار داده شده 114 نفر را استاد جمع بندی نموده است یا عمال رژیم سابق برای استاد جمع بندی نموده داده است؟
6_ ایتلاف نظامی حزب وحدت با حزب اسلامی علیه ربانی ومسعود باعث تقویت حزب اسلامی وموازنه قدرت نظامی می گردد. وجنگ چند برابر تشدید خواهد شد.
این ایتلاف رسما از طریق شورای تصمیم گیری مصوبه شده است یا اینکه شفاهی ولفظی وقول قرار است؟
7_ از تاریخ ایتلاف حزب وحدت با حزب اسلامی (8) میزان تا جنگ تهاجمی شب 18 جدی علیه دولت نیروهای نظامی حزب وحدت از صدر تا به ذیل به دودسته مخالف و موافق تقسیم گردیده است ومردم که پشتوانه اصلی جنگ های غرب کابل می باشند نیز علیه این ایتلاف در اکثریت مطلق قرار گرفته اند.
به همین گونه حضور فعال حرکت اسلامی که در ساحه غرب کابل متحد دولت است تمامی غرب کابل را به سمت جنگ های داخلی دوران جهاد سمت وسو داده است حزب چه تدابیری را جهت این آزهم گسیختگی نظامی ومردمی اتخاذ نموده است ؟
سوالات تمام شد.
قریب 11 شب شده بود.
مسلمی از جاه برخاست وپتلون پلنگی اش را که هنگام نماز کشیده کنارش گذاشته بود به پوشیدن شروع کرد
درحالیکه کمربندش را می بست. آقای سجادی گفت آقای مسلمی شما که هیچ صحبت نکردی کجا می روی؟
مسلمی :
آنچه را آقای قبادی یادی آوری نموده نظر جمع ماست سوالات ما چه جواب داشته باشد یا نداشته باشد مواضع وسنگر های نظامی را که دراختیار داریم تا آخرین قطره خون خویش حفاظت می نمایم.
اگر قرار باشد در جنگ تعرضی اقدام شود بدون مجوز شرعی آیات عظام یک گام برداشته نه خواهد شد این تصمیم کلی رهبری نیروهای گارنیزیون است.
اگر نظر شخصی ام را میخواهی بدانی ؟ امی آدم (استاد مزاری) با دین ومذهب قطع رابطه کرده است. تازمانیکه حقیقت ایمان اش برآیم ثابت نگردیده است یک گام را به سوی اش برنمی دارم این جمله اخیر را گفت با بلند کردن دست گفت خدا حافظ.
ابوذر تلاش نمود اورا از دهلیز برگرداند.
نه تنها برنگشت که به گفته ابوذر آخرین تیر را نیز شلیک کرد:
(گفت به فرستاده های مزاری بگو که اگر هر سه آیةالله به تفاهم برسند همانگونه که مزاری به کابل آمده روی دسترخوان هموار کرده نشسته است همانگونه ازدست ات گرفته دوباره پس مزاری روانت می کنیم.
اگر دست به مقاومت بزنی به آن آمار که داده ای اسم خودت را هم علاوه کن.)
عزیز رویش با برداشت از همین مجلس در بگذار نفس بکشم می گوید. مسلمی را دگم تر از آنچه شنیده بودم نه دیده بودم.
وبابرداشت از همین مجلس دریکی از مجله های عصر برای عدالت می نویسد که ازتمام سازمان نصر فقط دونفر به سازمان نصر پشت کردند یکی مسلمی ودیگری سید قبادی درحالیکه با واقعیت های پشت پرده در داخل سازمان نصر مطابقت نداشت. نیروهای کابل اکثریت قریب به اتفاق مخالف مسیر حرکت رهبری حزب قرار گرفته بودند.
یاهو ویاحق
____________________________
دربحث بعدی حالات نظامی واستخباراتی قبل از سقوط افشار تحت برشی قرار خواهد گرفت . ______
درذیل تصویر ها ازچپ به راست استاد ابوذر غزنوی عضو شورای مرکزی ، شیرحسین مسلمی قمندان گارنیزیون حزب وحدت، سیدمحمد سجادی لعلی عضو شورایی عالی نظارت وریس شورایی فرهنگی حزب ، معلم عزیزرویش عضو کمیته فرهنگی ، علم بهرامی ریس کشف حزب وحدت
نگارنده>#Nasri10del
اگر محقق به انداره شما اقای علی دوست هزاره،سیاست بلد بود در این مدت بیست سه سال، از میان این همه بچه های لایق هزاره یک نفر دانشمند و اهل سیاست را به جامعه تقدیم می کرد . یک جوان هزاره را ازمیان جوانان هزاره استرالیا،امریکا، اروپا و یا جوانان نیرورمند داخل کشور انتخاب کرده تربیت می کرد. و به بهترین دانشگاه های اروپا و یا امریکا می فرستاد تا امروز فارغ شده؛ خدمتش به همه می رسید. با این کار خدمتی به بشر هزاره می کرد که تا حالا کسی نکرده است .اینطوری هم ان جوان بلندگوی محقق بود هم صدای ملت مظلوم هزاره. اقای محقق می خواهد، با زور بچه های خود را به مردمی قالب کند که سالها ستم کرده وناموسشان را دست چین کرده به حرمسرای شهوانی خود برده، تحمیل کند.پس قبول کنیم که وارثان مزاری از سیاست بوی نبرداند. تیکه کردن به محقق تکرار دوباره ی دهمزنگ هست.تکرار مظلومیت تبسم و تکرار خفه کردان صدای عدالت خواهان دهمزنگ و پای مال شدن خون شهدای دانای هست. اقای محقق!سیاستمدارن جهان هیچ وقت یک چهره شناخته شده را به مردم، جهت رهبری معرفی نمی کند.مردم با شناخت از گذشته او رای نمدهند.برای نگارنده،جای سوال هست که مشاوران اقای محقق،کیست؟ چرا بعد از حداقل چهل سال هنور یک سیاست همه شمول، مردمی خدا پسندانه را عملی نکرده است. چرا از نیروی های جوان،ورزیده؛ و تازه نفس استفاده نمی کند؟ایا منافع شخصی شما انقدر مهم هست که در چهل سال گذشته چهار نفر مفید؛وارد جامعه نتوانسته اید.
شاید برای خوانندگان عزیز این سوال خلق شود که چرا همیشه از مزاری و پیروانش انتقاد می کنم. خدمت ان دسته عزیزان عرض شود،امروزه هرچه می کشیم از نامدیریتی، مزاری و وارثین نا بکار ایشان هست. اگر اختلاف درون هزارگی هست،ثمره جنگ های مزاری در دوران جنگ های حزبی(وحدت اکبری و وحدت مزاری ) هست . اگر اختلاف بین قومی،سید و هزاره،هست؛نتیجه جنگ های کور و خود زنی مزاری در رقابت های درون حزبی(حرکت و وحدت)هست.دامنه جنگ بیست و سه سنبله و کشتار برادر برادر تا بلخاب و دره صوف،حتی زادگاه مزاری کشیده شد.جنگ بیست و سه سنبله چنان کینه بر سینه ی درد کشیده مردم تشیع گذاشت، که حتی برادر خونی از یک پدر و مادر برادر خود را که هر کدام عضو یک حزب هزارگی وحدت و یا حرکت بودن،نابود کرد. برادر در کمین برادر خود بود که کی به صحرا برای جمع اوری سوخت و یا علوفه می رود . انوقت؛با یک دوست هم حزبی خود شرط می بست که هر کدام با اولین مرمی برادرش را از پای در اورد، جایزه می دهند. خوانندگان عزیز برای درک واقعیت ها از مردم مناطق هزاره نشین یاد شده تحقیق کند.
اگر ختلاف بین تاجیک و هزاره ،پشتون با هزاره،ازبیگ با هزاره هست،همه برمی گردد به مدیریت دو سال و هشت ماه رهبری مزاری و معاونیتی محقق و خلیلی و دیگر نواسه های سید و هزاره حزب وحدت.
اگر امروز تشیع /هزاره نمی تواند درون خودشان،متحد شوند، فقط بخاطره این هست که در دهه هفتاد ماندن. در ان زمان حقشان,بستگانشان و اقتدارشان توسط مزاری و نواسه هایش نابود؛شد. نگارنده باور دارد،مزاری و نواسه هایش دیواری کاغذی هست که مانع متحد شدن اقوام هست.
توضیح در مورد تصویر ذیل؛این تصویری از یکی از باشندگان والسوالی ورس ولایت بامیان هست. ورس زادگاه بزرگترین شخصیت های جهان تشیع در افغانستان هست که برای نمونه می توان به عبدالحسین عاقلی و مدد پدر مزاری و فکر می کنم شیخ فصیحی می باش. این منطقه نامی امروز در طرح نابودی ارگ نشیان قرار گرفته و با هدایای ایران،به مواد مخدر گرفتار شده است. زنان ورسی بیشتر از مردان در دام مواد مخدر هست .