گفتن ندارد که اگر در این نوشته به نقد و سنجش کارنامه و کارکرد مزاری پرداختهایم، این عمل هیچ گاه به معنای تأیید و تمجید از عملکرد دیگر رهبران و مجموعه ها نیست. اگر گفتهایم مزاری در صراط نامستقیم قدم زد، مفهومش این نیست که صراط دیگر حضرات و جریانها مستقیم بوده است. اغلب بازیگران عرصة سیاست و تحوالت افغانستان و سران تنظیمهای درگیر در منازعات حزبی و قومیِ دهة هفتاد، در خلق این سیه روزی ملی و تشتت و بیسر نوشتی امروزی، شریک و سهیم بوده و هستند؛ منتهی در مقیاس محدودتر. تفاوت ملموسی که میان دو مورد وجود دارد این است که پیروان سایر رهبران تالش نمی کنند تا از آنها موجودات مقدس، شایسته زیارت، دارای معجزه و کرامت و شفا دهنده بسازند و آنان را پدر، سمبل، اسطورة جاوید، ستارة تاریخ، سید الشهداء، تجسم ارزشها، امام، پیامبر بی جبرئیل و ... لقب نمی دهند. اما در مورد مزاری همة این ساخت و سازهای بیرویه و اعطای القاب و عناوین کیلویی، کریمانه و بیدریغ اعمال میشود. تنها عناوینی که هنوز آن مرحوم مفتخر به دریافت آنها نشده، »خدا و جبرئیل« است. اما سایر مقامات مانند: پیامبر، امام، پیشوای مذهب، ولی، معیار حق و باطل و آیت اهلل، سخاوتمندانه برایش اعطاء شده است: هفته نامة وحدت در مقاله ای تحت عنوان »از حسین تا حسین زمان« نوشت: »مزاری پیامبر بیجبرئیل عصر ماست که از حراء تاریخ میآید و سورة انسان بودن انسان محروم 7 و برده و جوالی را در متن نظام اشرافیت زمان به تالوت میگیرد«. »مزاری برای ما یک امام بود و کرامت اولیائی یادگار گذاشت و اعجاز داشت و راه او مذهب 1 ماست«. »و در هر حال موقعیت شهید مزاری معیار جاوید حق و باطل ما در حرکتهای تشکیالتی و 7 حزبی ماست«. 7 )هفته نامه وحدت، ارگان نشراتی حزب وحدت در ایران، شماره 131. 1 )امروز ما، نشریه حزب وحدت )جناح مزاری(